#محمد_مختاری این شعر را با عنوان #قارنا در رثای کشتگان حادثهٔ قارنا سرود و اولین بار آن را در بهار ۵۹ در نشریهٔ اندیشهٔ آزاد، دوهفتهنامهٔ کانون نویسندگان ایران، شماره ۵ چاپ کرد. کشتار قارنا از مرموزترین و فجیعترین حوادث اول انقلاب است که طی آن، در تابستان سال ۱۳۵۸ نزدیک به ۶۸ نفر از اهالی یک روستای کردنشین در آذربایجان غربی جان باختند. نه حکومت و نه گروههای فدرالیست کرد مسئولیت این جنایت را به عهده نگرفتند.
به برق شمشیر از دوزخ میجهند
و خانههای گلی را شقه میکنند.
ردای آدمخواران «دیر یاسین» را
اشباحی پوشیدهاند
که خون قارنا
چشمهای خالیشان را
پر نمیکند.
تمام دهکده را میبلعند
و تانکها را بر دامها و خرمنها
میرانند
درختهای سدر را
به رگبار میبندند
و صمغ خونین از شاخههای سدر
میجوشد.
جنایت از چنگالشان
میگریزد
و آفتابِ بعد از ظهر
زیر دندانهایشان
تکه تکه میشود.
کنار مزرعهٔ سوخته
جنازهها را سر میبرند
و شخمزار فتح و قساوت را
بارور میکنند.
مدار وحش و جنون شعله میکشد
و فوج آدمخواران قیه میکشند
و پای میکوبند
به روی واژهٔ «...مختاری»*
که با حروف سرهای بریده
نوشتهاند.
* در اصل شعر ترکیب دیگری آمده است که اینجا با حذف واژهٔ خود میتوان معنای تراژیک قویتری به این شعر بخشید.