دیروز مادری رو دیدم که پسر کوچیکش بر اثر بیماری فوت کرده بود
غم از دست دادن فرزندش یه طرف
ولی غم از دست دادن خودش خیلی عمیق تر و بزرگ تر بود
اون هویت خودش رو از دست داده بود
تا الان به عنوان مادر زندگی میکرد و شخصیت داشت کار داشت وظیفه و مسئولیت داشت
اما حالا...
فقط یه آدمی که نفس میکشه
هویت و شخصیت ما رو چی مشخص میکنه؟ انتخاب کردیم که چی مشخص کنه؟ اگر اون خانم بچه دار نمیشد تا الان با چه شخصیتی زندگی میکرد؟
به نظر من وظیفه هویت رو تعریف نمیکنه
درسته که من به عنوان یه فرزند, یه کارمند, یه رفیق, یه فردی که تو جامعه زندگی میکنه و.. وظایفی دارم و تو جامعه حتی تو جامعه کوچیک خانوادم با کاری که میکنم و رفتاری که دارم و درسی که خوندم و نخوندم تعریف میشم ولی برمیگردیم به نقطه آغاز
من آتنام
شخصیت و هویتی دارم که من و از بقیه متمایز میکنه و هیچ ربطی به شغل و درامد و اهداف و تحصیلم نداره
اگر یه روز شغلم و خانوادم و عزیزترین کسایی که دارم و از دست بدم نباید خودم و یادم بره چون من بودم که انتخاب کردم چی باشم و تصمیم گیری و انتخاب رو هیچ چیز نمیتونه از انسان بگیره