ویرگول
ورودثبت نام
پوریا عطاران
پوریا عطاران
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

چرا سوال تخمین در مصاحبه‌های کاری مهم است؟

بررسی ذهنیت معمول مصاحبه‌کننده‌ها در مطرح کردن سوال تخمین در مصاحبه‌های کاری


یک تیپ متداول از سوال‌هایی که در مصاحبه‌ی فنی پروداکت منجرها، بیزنس آنالیست‌ها و دیتا آنالیست‌ها (و حتما پوزیشن‌های دیگری) مطرح می‌شود، سوال تخمین است:

  • استارباکس توی دنیا سالی چندتا فنجون نوشیدنی می‌فروشه؟
  • در هر لحظه چند نفر دارن توی آپارات ویدیو می‌ببینن؟
  • چند متر مربع شیشه توی تهران هست؟
  • تاکسی‌های اینترنتی تو تهران سالی چند لیتر بنزین می‌سوزونن؟

در تجربه‌ی کاری کوتاهی که دارم، هم به عنوان مصاحبه شونده و هم به عنوان مصاحبه کننده با این سوال رو به رو بوده‌ام. اوایل، به عنوان مصاحبه شونده کمی برایم ترسناک بود و خیلی هم درک نمی‌کردم چرا این سوال مطرح می‌شود. بالاخره بعد از چند بار خراب کردن مصاحبه، تصمیم گرفتم به طور مشخص برای این سوال آماده شوم. با اولین جستجوها به نظر می‌رسید که افراد زیادی دغدغه‌ی این نوع سوال را دارند و روش‌ها و تمرین‌های خوبی برای آماده شدن برای این سوال در مصاحبه وجود دارد.

روش‌ها را کمابیش یاد گرفتم و به تدریج در جواب دادن به این سوال کمی بهتر شدم و حالا به عنوان مصاحبه شونده، این سوال برایم یکی از قسمت‌های جذاب مصاحبه بود. اما بعدا وقتی به عنوان مصاحبه کننده پرسیدن سوال تخمین را امتحان کردم و سبک‌های مختلف مواجه شدن کاندیداها با سوال را دیدم، تازه واقعا متوجه شدم که مطرح کردن این سوال در مصاحبه چقدر ایده‌ی خوبی به نظر می‌رسد و چقدر برای رسیدن به یک ارزیابی به‌درد‌بخور از کاندیداهای یک شغل تحلیلی (مثل مدیریت محصول، تحلیل داده یا تحلیل کسب و کار) موثر است.

دلایل من این‌هاست:

۱. مصاحبه‌کننده‌ها دنبال کاندیدایی می‌گردند که «مسئله حل کن» باشد.

مدت‌ها پیش، زمانی که برای شغل بیزنس آنالیست در یک شرکت مشاوره مدیریت مصاحبه می‌دادم، یکی از مصاحبه‌کننده‌ها جلسه‌اش را اینطور شروع کرد:

"ما معتقدیم آدما به دو دسته‌ی problem solver و non-problem solver تقسیم می‌شن. اینجوری نیست که معتقد باشیم یک دسته برتر از دسته‌ی دیگه هستن، ولی می‌دونیم واسه شغل ما اونایی به درد می‌خورن که problem solver هستن. و هدف این مصاحبه اینه که ببینیم توی به درد شغل ما می‌خوری یا نه"

سوال تخمین، چون نیاز به تشریح طولانی صورت مسئله و توضیح پیش‌نیازها ندارد، ولی در نهایت می‌تواند به یک جواب آخر صریح برسد؛ راه خیلی کم درد سری است برای این که در زمان محدود مصاحبه، بسنجیم کاندیدا چقدر «مسئله حل کن» است.

کاندیدا زمان محدود و مشخصی دارد، احتمالا فکت‌هایی را از قبل در ارتباط با مسئله‌ی مطرح شده می‌داند و می‌داند که در پروسه‌ی جواب دادن به سوال قرار نیست بی‌نقص عمل کند، اما حتما باید خروجی تحویل دهد. با این تفاسیر؛ آیا شروع می‌کند به نوشتن عددهایی که از قبل می‌داند و در حالی که به سمت جواب حرکت می‌کند با صدای بلند هم فکر می‌کند؟ یا ترجیح می‌دهد برایتان قصه تعریف کند که "خب اول جمعیت تهرانو بگیریم، بعد تعداد خونه‌ها رو تخمین بزنیم، بعد ببینیم هر خونه چندتا پنجره داره. البته نه اونجوری نمیشه، چون راه پله‌ها هم ممکنه پنجره داشته باشن" و حین تعریف کردن هم در چشم‌های مصاحبه‌کننده دنبال تایید یا رد ایده‌ش بگردد؟

۲. مصاحبه‌کننده‌ها دنبال کاندیدایی می‌گردند که با عدد و رقم راحت باشد.

اعتراف می‌کنم که خود من خیلی در محاسبات ذهنی خوب نیستم و طبیعتا منظورم این نیست که انتظار دارم کاندیدا بتواند تقسیم همه‌ی اعداد نه رقمی به سیصد و شصت و پنج را ذهنی انجام بدهد. اما در‌ مواجهه با کاندیداهای مختلف متوجه شده‌ام که آدم‌ها در شرایط مصاحبه، حتی در این حد دچار اشتباه می‌شوند که اگر یک خودرو در 100 کیلومتر 10 لیتر بنزین مصرف می‌کند، در 20 کیلومتر چقدر بنرین مصرف می‌کند.

بدیهی است که همه‌ی کاندیداها دانش لازم برای این محاسبات پایه را در کودکی یاد گرفته اند، اما عملکردشان در رو به رویی با عددها در شرایط مصاحبه، احتمالا به خوبی نشان می‌دهد که چقدر روزانه درگیر انجام دادن محاسبات پایه هستند و به عبارت بهتر احتمالا نشان می‌دهد که کاندیدا چقدر در شغل فعلی‌اش با عدد و رقم سر و کار داشته.

۳. مصاحبه‌کننده‌ها دنبال کاندیدایی می‌گردند که مشتاق باشد، و متاسفانه جمله‌ی «من خیلی passionate هستم» چند سالی‌است که دیگر خیلی متقاعد کننده نیست.

در مورد اهمیت اشتیاق به اندازه‌ی کافی نوشته شده. و شاید همین باعث شده که همه‌ی کاندیداها، در رزومه‌شان بنویسند که آدم مشتاقی هستند و بدانند که جواب کلاسیک به سوال کلیشه‌ای «چندتا ویژگی مثبت خودتو بگو» این است که «من خیلی passionate هستم.» واضح است که این هیچ کمکی به ارزیابی اشتیاق کاندیدا نمی‌کند.

"Passionate people don’t wear their passion on their sleeves; they have it in their hearts. They live it."
Eric Schmidt, Jonathan Rosenberg, How Google Works

آیا کاندیدا در مواجهه با سوال تخمین، بی‌حوصله فقط تلاش می‌کند که این قسمت از مصاحبه را «از سر بگذراند»؟ یا از مسیر حل مسئله لذت می‌برد و با نزدیک شدن به جواب نهایی، لبخندی از رضایت می‌زند؟

۴. مصاحبه‌کننده‌ها دنبال کاندیدایی می‌گردند که بتواند بازخورد بگیرد.

رفتار و منش یک کاندیدا در زمان بازخورد گرفتن در مورد مسیر حل مسئله هم ارزیابی خوبی از این که این کاندیدا چقدر می‌تواند همکار مناسبی باشد به مصاحبه‌کننده می‌دهد. شغل یک مدیرمحصول یا یک تحلیلگر داده اغلب شامل مقدار زیادی حل مسئله‌ی گروهی است و دور از ذهن نیست اگر الگویی که کاندیدا در طول مصاحبه در مواجهه با بازخورد بروز می‌دهد، همان الگویی باشد که پس از پذیرفته شدن در مصاحبه و شروع کار تکرار خواهد کرد.

آیا کاندیدا ترجیح می‌دهد بازخوردی که در مورد مسیر حل مسئله از مصاحبه‌کننده می‌گیرد را بی قید و شرط بپذیرد؟ آیا اصرار دارد مسیر خودش را دنبال کند و اهمیتی به بازخوردی که گرفته نمی‌دهد؟ یا مایل است بازخورد را به دقت بشنود و تصمیم بگیرد که چگونه از آن استفاده کند؟



آیا بعضی از این دلایل در ذهنتان بحث برانگیز هستند؟ آیا شما دلایل دیگری برای استفاده از سوال تخمین در ارزیابی کاندیداهایتان دارید؟ یا توصیه‌ای برای کاندیداهایی که برای مصاحبه آماده می‌شوند دارید؟

مصاحبهتخمینمدیر محصولدیتا آنالیستاستارتاپ
این روزها دایرکتور دیتا در اکالا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید