کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – دیر یا زود، همه ما با دوران تاریک خود روبرو می شویم. مواقعی که احساس تنهایی، انزوا و گمشدگی می کنیم. مواقعی که میخواهیم خودمان را پنهان کنیم چون قلبمان خیلی شکسته است.
مهم نیست که چگونه سعی می کنیم از آن اجتناب کنیم، همه ما از دل شکستگی رنج می بریم. تا زمانی که قلب شما می تپد، جریحه دار شدن آن فقط مسئله زمان است.
ممکن است به سختی متوجه آسیب های کوچکی مانند نظرات انتقادی، یک برخورد منفی یا یک روز بد در محل کار شوید. اما صدمات بزرگتری وجود دار که امنیت و آرامش شما را با خطر روبرو می کند، مانند طرد شدن توسط کسی که عاشقش هستید، خیانت توسط یک دوست، یا تحمل مشکلات مالی. حتی اگر بتوانید از چنین آسیبهایی اجتناب کنید، سرانجام دل شکستگیِ بیماری یا مرگ میآید و احساس امنیت شما را از بین میبرد.
از آنجایی که دل شکستگی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد، آیا می توان شفای آن را تسریع کرد؟
من می توانم دفعات زیادی از زندگی خود را به یاد بیاورم که احساس کردم تحت فشار عاطفی بودم. یادم می آید که یکی از اعضای خانواده ام با یک بیماری خطرناک دست و پنجه نرم می کرد. من با درماندگی او را تماشا می کردم که از بین می رفت و به هر مداخله ای پاسخ نمی داد. من برای پاسخ جستجو کردم، دعا کردم، و با متخصصان مشورت کردم، اما هیچ کدام جواب نداد.
دلشکستگی به ما یادآوری می کند که محدودیت هایی وجود دارد. همه معضلات زندگی قابل حل نیست. زخم ها و بیماری های فیزیکی بدن قابل درمان و بهبود هستند اما زخم های عاطفی را فقط می توان تحمل کرد. با هر دلشکستگی، ما عمیقاً تغییر می کنیم.
وقتی تمام مداخلات برای نجات یکی از اعضای خانواده ام ناکام ماند، ناامیدی بر من حاکم شد و با سؤالات بی پاسخ شکنجه ام کرد.
“چرا این اتفاق افتاد؟ چگونه ممکن است فردی به این جوانی تا این حد عمیق رنج بکشد؟”
خیلی شب ها بالای پشت بام می رفتم و گریه می کردم. به ستاره ها نگاه کردم و با آسمان در مورد ناعادلانه بودن زندگی بحث کردم و به مرور زمان تسلیم غمم شدم.
پس از مدتها سوگواری، اگر کاملاً اندوهگین شوید و تسلیم اندوه خود شوید، آرزوی بهبودی به وجود میآید. دقیقا زمانی که به خود می گویید، “من باید ادامه دهم.”
من بیش از بیست و پنج سال است که برای صدها نفر از افراد دلشکسته روان درمانی فردی و گروهی ارائه کرده ام. افرادی که همسرشان را به دلیل سرطان از دست داده اند، فرزندانشان را در تصادفات از دست داده اند، یا از خیانت های عمیق یا سختی های عاطفی رنج برده اند.
در حالی که برخی افراد در رنجش و انزوا فرو میروند، به نظر میرسد برخی دیگر زودتر بهبود مییابند. در اینجا ویژگی هایی وجود دارد که من متوجه شدم در فرآیند به آنها کمک کرد تا قلب شکسته خود را بهبود بخشند:
ضرب المثل “شادی مشترک دو برابر می شود، درد مشترک نصف می شود” صادق است. من در کار خود متوجه شده ام که افراد دلشکسته ای که اطراف خود را با دوستان خوب و یک جامعه حمایتگر احاطه کرده اند، از درد عاطفی بیرون می آیند و ظرفیت بیشتری برای همدلی و شفقت برای دیگران در مضیقه دارند. دایساکو ایکدا (Daisaku Ikeda) به عنوان یک مدافع صلح بودایی نوشت:
افراد بی شماری در دنیا هستند که دلشان به نحوی جریحه دار شده است. در چنین مواقعی چه چیزی به کسی قدرت ادامه زندگی می دهد؟ به نظر من این پیوندهای انسانی است… تا زمانی که در خودمان پیچیده باشیم، خوشبختی وجود ندارد.
خلاقیت مرهم آرامش قلب زخمی است. کارهای خلاقانه مانند موسیقی، رقص یا شعر مستقیماً به ضمیر ناخودآگاه ما تلنگر می زند و هنگامی که کلمات ما را ناکام می گذارند، تسکین عاطفی ایجاد می کنند. راهی برای خلاقیت پیدا کنید؛ بنویسید، بکشید، عکس بگیرید و هر کاری که می تواند توجه شما را متمرکز کند و از عذابی که در درون خود احساس می کنید منحرف کند، انجام دهید. یا از آن رنج و عذاب در یک فرآیند خلاقانه استفاده کنید. اگر نمی توانید به چیزی فکر کنید، در یک کلاس یا دوره آموزشی جدید شرکت کنید و خلاقیت خود را تحریک کنید.
یادم می آید دوستی بعد از ده سال طولانی دیالیز بالاخره پیوند کلیه دریافت کرد. او که با مرگ روبرو شد و پیروز شد، به این فکر کرد که بعدا از ترخیص از بیمارستان روی چه فعالیتی می تواند تمرکز کند. پرستاری به او توصیه حکیم کرد و به او گفت: “از درد خود برای الهام بخشیدن به دیگران استفاده کن.”
از آن زمان به بعد او در مورد تجربه خود مطالب زیادی نوشت، با ده ها بیمار صحبت کرد و تا به امروز منبع الهام بسیاری از بیماران است. در تجربه من، افرادی که در فعالیتهای خیریه شرکت میکنند و با اهدای وقت و انرژی به دیگران کمک میکنند، قلبهای شکستهشان را سریعتر درمان میکنند و حس عمیقتری از رسالت را در زندگی احساس میکنند.
ترجمه شده در مرکز مشاوره و مددکاری آوان
مطالب مرتبط: