نکات کلیدی این مطلب:
گروه ترجمه کلینیک آوان – نمی توان انکار کرد که ما موجوداتی اجتماعی هستیم. با این حال تنها بودن نیز بخشی از شرایط انسان است. برخی از روانشناسان تنهایی را نیاز اساسی انسان می دانند و توانایی تنها بودن را نشانه رشد عاطفی سالم می دانند.
با این حال، بسیاری از مردم با تنها بودن دست و پنجه نرم می کنند. برخی آن را خسته کننده یا اضطراب آور می دانند. برخی دیگر به طور عینی منزوی هستند و آرزو می کنند که ای کاش تنها نبودند. اما با این حال، بسیاری از مردم هستند که هوس تنهایی می کنند اما نمی توانند زمان یا مکانی را برای آن پیدا کنند.
علیرغم موانع موجود، بسیاری از ما میتوانیم تجربه بهتری از تنهایی داشته باشیم (خواه با انتخاب خود وارد آن شویم یا نه). اما مشکل این است که ما اغلب نمی دانیم چگونه از تنهایی بهره ببریم و برای بهره بردن از آن نیاز به یادگیری مهارت هایی داریم.
محققان حدس میزنند که باید مهارتهایی مرتبط با ظرفیت تنها بودن وجود داشته باشد، همانطور که افراد مهارتهای اجتماعی را یاد میگیرند تا با موفقیت در دنیای روابط حرکت کنند. تجزیه و تحلیل مصاحبه با بزرگسالانی که اغلب به دنبال زمانی برای تنهایی می گشتند (اما تنها نبودند) نشان داد که آنها از استراتژی های خاصی استفاده می کنند تا زمان تنهایی را به تجربه ای سازنده و لذت بخش تبدیل کنند.
به نظر می رسد که تنهایی مثبت ریشه در ارتباط با خود دارد. به جای تمرکز بر افراد دیگر، زمان تنهایی به ما فرصتی می دهد تا توجه خود را به مراقبت از خود و کشف خود معطوف کنیم. بزرگسالان در این مطالعه به اشتراک گذاشتند که این به سه طریق اتفاق می افتد:
مهارت اول: از فعالیت های انفرادی لذت ببرید. افرادی که از تنهایی لذت می برند رضایت و معنای زیادی از فعالیت های انفرادی پیدا می کنند. آنها با ایجاد سرگرمی های مختلف، خواندن کتاب برای لذت بردن یا رفتن در طبیعت از تنهایی خود لذت می برند. زمانی که تنها هستند به ندرت احساس کسالت می کنند و در حین انجام کارهایی که به نظرشان جالب است واقعاً از همراهی خود لذت می برند.
مهارت دوم: احساسات خود را احساس کرده و تنظیم کنید. در فضای اولیه تنهایی، احساسات، خاطرات یا مشکلات مدفون میتوانند ظاهر شوند. به جای اجتناب از احساسات آزاردهنده، میتوانیم یاد بگیریم که از آنچه روانشناسان آن را تنظیم یکپارچه احساسات مینامند، استفاده کنیم و با کنجکاوی به آن احساسات نزدیک میشویم. ما می توانیم از حریم خصوصی زمان تنهایی خود برای کشف احساسات خود بدون قضاوت استفاده کنیم. پذیرش و ابراز بی خطر این احساسات به ما کمک می کند تا خود را تنظیم کنیم و استرس را رها کنیم.
مهارت سوم: درون نگر باشید. افرادی که از تنهایی لذت می برند، مایلند تا خود را بازتاب دهند. آنها وقت خود را صرف در نظر گرفتن الگوهای رفتاری خود و انعکاس ارزش های خود می کنند. درون نگری مانند نشخوار فکری نیست، که در آن ذهن شما با یک فکر یا رشتهای از افکار پر شود و بارها و بارها تکرار شوند. در مقابل، درون نگری به خودآگاهی دعوت می کند و ما را به بینش در مورد اینکه چه کسی هستیم نزدیک می کند.
این مجموعه از مهارت ها ساختار و مرزهایی را برای تنهایی ایجاد می کند.
مهارت چهارم: زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید. بهره مندی از تنهایی در وهله اول با تعیین زمان شروع می شود، مهارتی که در ایجاد تعادل بین روابط و کار می تواند دشوار باشد و اغلب به معنای مذاکره با شریک یا خانواده خود برای زمان و مکان تنها بودن است. توضیح اینکه اگر کمی برای خودتان وقت بگذارید، همه سود خواهند برد، زیرا احساس میکنید دوباره شارژ شدهاید و آماده هستید تا دوباره به اطرافیان متصل شوید.
مهارت پنجم: به نحوه گذراندن زمان در خلوت توجه داشته باشید. استفاده «خوب» از زمان تنهایی برای افراد مختلف معنای متفاوتی دارد، اما نکته اصلی این مهارت توجه به چیزی است که واقعاً در زمان تنهایی خود به آن نیاز دارید. پیمایش در رسانههای اجتماعی یا تماشای تلویزیون ممکن است بعد از یک روز کاری پر استرس باعث بهبودی شما شود… یا ممکن است شما را از فعالیتهای رضایتبخشتر منحرف کند.
مهارت ششم: نیاز به تنهایی را تأیید کنید. این مهارت به ویژه برای افرادی که در خانوادهها یا جوامعی بزرگ شدهاند که به برونگرایی بیشتر از درونگرایی اهمیت میدهند، مرتبط است. در این موارد، میل به تنهایی اغلب توسط فرهنگ به عنوان یک کسری ویا به عنوان چیزی که عجیب یا ضد اجتماعی است دیده می شود. این مهارت به ما کمک میکند سوگیری را در این پیامهای فرهنگی بشناسیم و تنهایی را سالم و عادی بدانیم.
دو مهارت آخر شامل توانایی ایجاد تعادل سالم در زمان تنهایی و در زمان حضور دیگران است.
مهارت هفتم: به سیگنال های تنهایی خود گوش دهید. احساس تهی شدن می کنید؟ تحریک شده اید؟ وسوسه شده اید که برای چند دقیقه به اتاقی بروید تا در آرامش و سکوت تنها باشید؟ همه اینها نشانه هایی هستند که دنیای بیرون شما را بیش از حد تحریک می کند (افراد، فعالیت ها یا مطالبات بیش از حد). زمانی که به حداکثر ظرفیت خود رسیدیم و به زمان تنهایی نیاز داشتیم، بدن ما سیگنال های قابل پیش بینی را برای ما ارسال می کند. بزرگسالان در این مطالعه گفتند که در طول زمان یاد گرفتند که توجه به این سیگنالها نتیجه میدهد.
مهارت هشتم: بدانید چه زمانی باید از تنهایی خارج شوید. بسیار مهم است که بدانید چه زمانی باید از غار تنهایی خود خارج شوید و با دیگران همراه شوید. دو نشانه رایج احساس کسالت و احساس تنهایی می باشند. اگر شروع به احساس انزوا کردید یا افکارتان به خودآزاری تبدیل شد، پس تنهایی خود را بشکنید و به سراغ کسی بروید که بتواند از شما حمایت کند.
این هشت مهارت احتمالاً فهرست جامعی نیستند. آنها بر اساس یک مطالعه کوچک و اکتشافی با بزرگسالانی که در آمریکای شمالی زندگی می کردند، بودند. هنگام در نظر گرفتن طیف وسیعی از فرهنگ ها، تاریخچه های شخصی و شرایط، ممکن است مهارت های اضافی شناسایی شوند. با این وجود، این یک گام دیگر به سوی درک این است که چگونه می توانیم تنهایی را در زندگی روزمره خود بپذیریم و از آن نهایت استفاده را ببریم.