ویرگول
ورودثبت نام
ImRiley
ImRiley
ImRiley
ImRiley
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

یک سال پیش ?

زمستان یک سال پیش را به خوبی به یاد می‌آورم.

انگار همین دیروز بود!
روز هایی که با کلافگی صبح زود بیدار میشدم و درمورد کار های روزانه ام غر میزدم.
بزرگترین آرزوی آن روز های من، این بود که بتوانم در خانه بمانم و استراحت کنم.
هر روزی که از خواب بیدار میشدم فقط و فقط یک جمله در ذهنم تکرار میشد : "باز هم یک روز خسته کننده ی دیگر!" ?‍♀️
تا اینکه یکی از همین روز ها، همه چیز تغییر کرد.
یکی از همین روز هایی که با بی حوصلگی چشمانم را باز کردم و با کلافگی گفتم :" باز هم یک روز دیگر "، فهمیدم که دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست!
مدارس تعطیل بود و همه رسانه ها درمورد بیماری جدید کرونا که یک فاجعه می‌بود گزارش می‌دادند و من هنوز در شوک بودم.

چه اتفاقی افتاده؟!

روز های ابتدای کرونا به معنای واقعی فوق العاده بود. استراحت کردن در خانه، بیرون نرفتن....دقیقا همان چیز هایی بودند که میخواستم!
اما کم کم شک کردم و از خودم پرسیدم آیا واقعا این همان چیزی بود که میخواستم؟
ماه ها گذشت و زندگی سخت تر شد. هر روز که چشمانم را باز میکردم دوباره با کلافگی میگفتم : باز هم یک روز کسل کننده ی دیگر که باید توی خانه بگذرانم!
هر روز افرادی میمردند و جمعیت کمتر میشد. دورهمی هایی که روزی از آنها فراری بودم تبدیل شدند به روز هایی که دیگر هیچ چیزی از آن ها به یاد ندارم ولی میدانم که مشتاقانه دلتنگ آن روز ها هستم.... :)
از شخصی که آرزویش فقط و فقط استراحت بود تبدیل شدم به کسی که آرزو می‌کند بیماران کرونایی بهتر شوند، کرونا برود، دورهمی ها مجددا برگزار شوند، مدارس باز شوند، اطرافیان خود را ببینم.
چگونه چیزی که بیشتر از همه میخواستم تبدیل شد به چیزی که بیشتر از همه ازش متنفر شده بودم؟

این سوال، سوالی هست که این روز ها از خودم میپرسم و جوابی برایش پیدا نمیکنم.....

درسته که هنوز جوابی برای این سوال پیدا نکردم ولی یک چیزی به خوبی برایم واضح است :
در زمان حال زندگی کردن!
در روزهای بدون کرونا، بدون اینکه لذتی از زمان حال ببرم فقط و فقط گلایه میکردم برای چیزی که نداشتم و وقتی آن خواسته به واقعیت پیوست حسرت روزهایی را میخوردم که گذشته بودند.
اکنون هر روز که بیدار میشم بجای کلافگی لبخند میزنم و می‌گویم : باز هم روزی دیگر که در آن فرصت زندگی کردن دارم.
کرونا یک بیماری بود همانند بیماری های دیگر اما من از آن چیزی را آموختم که زندگی من را تغییر داد

۳۴
۵۵
ImRiley
ImRiley
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید