چرا اینجاییم؟ ماهیت زندگی چیست، پول در آوردن و پول خرج کردن؟ چرا ۱۵-۱۶ سال از عمرمان را صرف درس خواندن میکنیم، حدود ۸۰۰۰۰ ساعت کار میکنیم و در نهایت چرا تولید مثل میکنیم و چرا بعد از ما نسل بعدی و نسل بعدترش هم همین کار را ادامه میدهند و این روند همچنان ادامه دارد؟ دلیل کدام از اینها را میدانیم؟
هدف از زندگی چیست؟ عشق… عشق حقیقی. به یک عاشق واقعی تبدیل شوید و آنگاه از خود پرتوهای عشق را به اطراف بتابانید. به کسانی که دوستتان دارند، عشق بورزید و همینطور به کسانیکه دوستتان ندارند! لازم نیست حتما سزاوار عشق ورزیدن باشند، باید عشق بورزید، چون این تنها چیزی است که میتوانید به دیگران ببخشید. به دنبال فرصت برای عشق ورزیدن باشید، بدون توجه به اینکه در کجا یا مشغول چه کاری هستید. شاید نتوانید به کسی کمک کنید، اما میتوانید یک عشق پرقدرت را بعد از چیزهایی که میبینید و انجام میدهید، حس کنید.
زندگی عشق است و عشق زندگی است، وقتی عشق بیشتری در رگهای ما جاری شد، تبدیل به نشاط بیشتر میشود، دید ما را روشنتر میکند و این وقتی سادهتر میشود که نه تنها به قلب و روحخودمان، بلکه به قلب و روح هر موجود زندهای که روی این سیاره زندگی میکند، متصل شویم.
در وهلهی اول ممکن است آدمها بسیار متفاوت از یکدیگر به نظر برسند، اما هستهی وجودی همهی ما یکسان است. هستهی وجودی همهما یکی است، همهی ما از یک مسیر عمیق و قدرتمند با یکدیگر در ارتباطیم. اساس هستهی وجودی ما یکسان است، همهی ما از یک نوع نژاد بشر هستیم.
هیچ جدایی به جز جدایی که در ذهن ما و از روی ترس از وابستگی شکل میگیرد، وجود ندارد. اگر اجازه بدهیم عشق به قلبمان بازگردد، همه با عشق یکی میشویم و زندگیمان از همان نقطه دوباره آغاز میشود، پس این خود ما هستیم که دنیای اطرافمان را میشناسیم و در نهایت درک میکنیم که ما در این جهان زندگی میکنیم و این جهان هم در ما خلاصه میشود… همهی ما یکی هستیم.