قرار است این کوله پشتی را برای یک سال همراه داشته باشم،هم باید سبک باشد و هم کارآمد درست مثل کوله پشتی یک کوهنورد...
مدام با خودم اتفاقات مهم و پررنگ تر سال 97 را مرور میکنم میخواهم بهترین و مهمترین و به درد بخور ترین تجربیاتم را در کوله قرار دهم ..
اتفاقاتی را به یاد می آورم که بی نهایت نا امید بودم و چاره کارم را جز معجزه نمیدیدم اما به خدا امید بستم و توکل کردم و دست از تلاش و ادامه مسیر بر نداشتم و درست همان موقع ها بود که دست خدا از غیب به دادم رسید...
به یاد می آورم بعد سالها تصمیم گرفتم چند هندوانه را با یک دست بلند کنم و به خودم اثبات کنم من همان آدم قبل هستم و می توانم و دیدم با عنایت خدا شد و توانستم و سربلند شدم...
روزهایی را به یاد می آورم که میخواستم فرار کنم و از زیر بار مسئولیتی شانه خالی کنم اما چون راه برگشتی نبود با آه و ناله و تلاش و امید به خدا ادامه دادم و پیروز شدم...
یادمی آورم چه روز های سخت و طاقت فرسایی رو پشت سر گذاشتم حجم زیاد کارها و زمان کم که خداروشکر پیروز شدم...
پس یادم باشد تجربه سخت کوشی و تلاش،مقاومت و شکست ناپذیری ،امید و توکل به خدا ،رها کردن سریع اتفاقت بد و شکست ها برای جبران و بهتر شدن واینکه من همان آدم سابق ام با همان توانایی ها را حتما در کوله پشتی ام بگذارم، نیازم میشود...
خوب که به روز های رفته واتفاقات نگاه میکنم میبینم حتما باید بی صبری ،بی قراری،نا امیدی پیش از وقوع حادثه و بی توجهی به خودم و علایق ام ،تنبلی ،بی حالی ،ماندن در شکست ها و غصه خوردن،خجالتی بودن و ترسو بودن را از کوله خارج کنم چون بار اضافی و بدرد نخور هستند...
حالا کمی بابت کوله ام خیالم راحت است اما با خودم فکر میکنم اگر من در سال جدید همان فرد ایده آلی شوم که دلم میخواست چه چیز هایی در کوله ام دارم که به وسیله آن ها بتوانم این منِ ایده آل را حفظ کنم؟!
پس برای حفظ این منِ ایده آل حتما حتما یاد خدا و توکل و ایمان به خدا را باید در کوله بگذارم و بعد باور به خود و انرژی مثبت برای نادیده گرفتن تمام انرژی های منفی در طول زندگی و اینکه هر شکست مقدمه و آغازی برای یک پیروزی است....
14:11
29/12/97