موضوعی که درباره آن مینویسم بسیار اهمیت دارد ،زیرا نوعی لمس کردن است ، نوعی درک عمیق است ، ولی بسیار ظریفتر و پیچیدهتر.
کلام من از قلب میآید و به سمت تو سفر میکند و اگر در دسترس باشی ،دقیقا به قلب تو میرسد.
قبل از اینکه شروع به خواندن کنید،از شما میخواهم بهعنوان یک زن یا یک مرد به حرفهای من گوش ندهید،زیرا حرفهای مرا نمیشنوید،از شما میخواهم بهعنوان یک وجود هوشیار و آگاه به حرفهای من گوش دهید تا بتوانیم در آخر بهدوراز هرگونه تعصب به نتایجی درست دست پیدا کنیم.
میخواهم در مورد اشرف آفرینش خداوند یعنی زن صحبت کنم ، کسی که در ادبیات بسیار به خالقش شبیه است،زیرا بارزترین صفت زن آفریننده بودن و خالق بودن است.
در زبان کُردی به دختری که هنوز ازدواج نکرده است آفرت گفته می شود
اما قبل از اینکه به سراغ مقوله زن بروم به نکاتی باید اشارهکنم:
زندگی چنان اسرارآمیز است که دستان ما نمیتواند بلندای آن را لمس کندو چشمان ما نمیتواند به اسرار عمیق نگاه کند.
دو بُعدِ مهمِ جهان هستی زنان و مردان هستند،زن یک راز است ، مرد یک راز است ،و تمام کائنات یک راز است.تلاش برای سر درآوردن از این راز بسیار بیهوده است،بهتر است که از حضور در جهان لذت ببری تا اینکه سعی کنی آن را درک کنی،درنهایت انسانی که سعی میکند زندگی را بفهمد یک احمق است و انسانی که سعی میکند از زندگی لذت ببرد خردمند است.
برای ایجاد یک جامعه خوشبخت،باید به فکر خوشبختی زنان بود.
اوشو
برای ایجاد یک جامعه زنده،زن میتواند کمک عظیمی باشد،زن با مرد تفاوت دارد ولی نابرابر نیست،او همانقدر با یک مرد برابر است که هر مرد با مرد دیگر.
زنان استعدادهای خاص خودشان را دارند،که شکوفایی و پرورش درست این استعدادها موردنیاز مطلق داشتن جامعهای شاد،سالم و خوشبخت است ،مثلا اگر مرد امکان هوشمندی دارد،زن کیفیت عشق دارد،این به آن معنی نیست که زن نمیتواند هوشمند باشد فقط باید به او فرصتی داده شود که آن را پرورش دهد.
زن با عشق خلقشده،زن مهربانی بیشتر،ادراک بیشتروقدرت انعطافپذیری بیشتری دارد(توجه کنید،می گویم قدرت انعطافپذیری،انعطافپذیری زن در امور مختلف از قدرت فهم و ادراک اوست نه از روی ضعف).
پول درآوردن بهتنهایی کافی نیست،موفق شدن بهتنهایی کافی نیست، داشتن خانهای زیبا ضروریتر است،و زن این ظرفیت و توانایی را دارد که هر منزل را به خانه تبدیل کند،زیرا زن میتواند آن را با عشق پر کند.
چنین خصوصیاتی میتواند به مرد آرامش ببخشد، به بچهها احساس اعتماد و امنیت بدهد و درنتیجه چنین خصوصیاتی میتواند جامعهای پویا ،خلاق،امن و خوشبخت بسازد.
یک زن هرکه باشد یک مادر است،اما پدر یک صفت اختراعشده است،طبیعی نیست ولی مادر بودن بخش جداییناپذیر از وجود یک زن است،مرد تا فرزندی نداشته باشد،تا فرزندش را در آغوش
نگیرد، نمیتواند معنای پدر بودن را بهدرستی درک کند،حتی اگر تصویری از این مسئولیت در ذهن داشته باشد.اما یک زن برای درک حس مادرانه نیازی نیست که حتما فرزندی داشته باشد زیرا مادر بودن حسی است که در وجود یک زن جاری است و نیازی نیست که حتماً یک زن فرزندی داشته باشد تا بتواند مادر خوبی باشد.
و دقیقا جهان در حال حاضر به این بُعد از حس مادرانه که در وجود زن جاری است نیاز دارد تا بتواند بار دیگر از حس مادرانه زن گرم شود ،امن شود و جایی برای یک زندگی خوب باشد.
اگر به تمام نکات گفتهشده عمیق بنگریم و به اهمیت و اساس آفرینش زن دست پیدا کنیم،و به فکر پرورش درست زنانگیهای یک زن باشیم،میتوانیم دنیایی بهتر بسازیم.
زنان آگاه قدرت و ظرفیت عظیمی برای ساختن یک جامعه سالم و خوشبخت دارند و این ظرفیت میتواند زمین را به بهشت تبدیل کند.
داشتن جامعهای زیبا درگرو حضور زنانی است که نگرش زنانه خود را پرورش دادهاند و به زنانگیشان افتخار میکنند،مطمئنا زنی که آرزو میکند کاش یک مرد بود،از قدرت زنانگیاش بیخبر است.
نکته مهم:
نیازی نیست پس از خواندن این مقاله به این فکر کنید که زن برتر است یا مرد، این فکر ازآنجا ناشی میشود که شما زن و مرد را دو گونه جدا میپندارید،درحالیکه زن و مرد به یک بشریت تعلق دارند و هردو کاملکننده هم هستند.
هردو به هم نیاز دارند،فقط وقتیکه باهم هستند تمامیت دارند و کاملاند،زیرا فقط زن و مرد میتوانند به هم کمک کنند تا کامل باشند،و اگر این کمال در بین زن و مرد اتفاق بیفتد، مطمئناً جامعه نیز به راه رشد و کمال دست پیدا میکند.
برای داشتن جامعه خوشبخت حضور زن و مرد آگاه لازم و ضروری است.
با آرزوی داشتن جامعهای سالم ،شاد و خوشبخت
منبع: سایت گروه پژوهشی حقی