?شاید ، البته شاید نه ، قطعا اکثر شما عزیزان ، حکایتی را که میخواهم نقل کنم ، از آن دست حکایاتی است که یا شنیده و یا خواندهاید. حکایت پیشرفت و شکست.
واقعیتِ این حکایت ، واقعیت این روزهای خیلی از ماهاست ، واقعیتی که بایستی آن را پذیرفت و برای تحقق آن عزم را جزم و با ارادهای قوی پیش رفت.
شاید به نحوی بشود این حکایت را مصداق همان بیتِ ارزشمندی دانست که منسوب به نظامی گنجوی است و میگوید:
آینه چون نقش تو بنمود راست// خودشکن، آیینه شکستن خطاست
یکی از روزها وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشتهشده بود:
دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت.
شما را به شرکت در مراسم تشییعجنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مىشود دعوت مىکنیم.
?
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت شدند ، امّا پس از مدتى، کنجکاو شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آنها در اداره مىشده چه کسی بوده است؟
این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت رأس ساعت ١٠ و حتی برخی ها را زودتی به محل سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که همه کارمندان اضافه می شدند و جمعیت زیاد مىشد ، هیجان هم بالا مىرفت.
همه پیش خود فکر مىکردند: این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مىرفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مىکردند ناگهان خشکشان مىزد و زبانشان بند مىآمد.
آینهاى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مىکرد، تصویر خود را مىدید. نوشتهاى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
” تنها یک نفر وجود دارد که مىتواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جزء خود شما. شما تنها کسى هستید که مىتوانید زندگىتان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مىتوانید بر روى شادىها، تصورات و موفقیتهایتان اثرگذار باشید. شما تنها کسى هستید که مىتوانید به خودتان کمک کنید.
زندگى شما وقتیکه رئیستان، دوستانتان، والدینتان، شریک زندگیتان یا محل کارتان تغییر مىکند، دستخوش تغییر نمىشود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مىکند که شما تغییر کنید، باورهاى محدودکننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مىباشید.
مهمترین رابطهاى که در زندگى مىتوانید داشته باشید، رابطه با خودتان است. خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکنها و چیزهاى ازدستداده نهراسید. خودتان و واقعیتهاى زندگى خودتان را بسازید.
دنیا مثل آینه است. انعکاس افکارى که فرد قویاً به آنها اعتقاد دارد را به او بازمیگرداند. تفاوتها در روش نگاه کردن به زندگى است. “
این حکایتی که شما عزیزان خواندید ، برای من بسیار ارزشمند و حتی میتوانم بگویم مقدس است ، چونکه اولین تلنگری که توی زندگی خوردم ، پس از خواندن این حکایت بود.
دیروز داشتم تورقی بر خاطرات گذشتهام میزدم که اتفاقی به این حکایت برخورد کردم و احساس کردم خالی از لطف نیست که آن را با شما عزیزان به اشتراک بگذارم. برای دوستانی که قبلا شنیده یا خواندهاند ، یک یادآوری است و برای سایر عزیزان هم تجربهای نو است.
منبع: سایت گروه پژوهشی حقی