بسیاری از ما تا زمانی که با انتخاب چند هدف متفاوت و گذاشتن زمان و انرژی زیاد و به صورت غیر متمرکز روی این اهداف با خودمان رو به رو نشویم و نفهمیم که با این انتخاب چندگانه عملاً غیر از صرف منابع بسیار زیاد ، دستاورد قابل توجهی به دست نیاورده ایم ، هیچ وقت متوجه نخواهیم شد که مهمترین موضوع در هدف گذاری ، اولویت بندی درست اهداف است.
بعضی اوقات باید با شکست در رسیدن به اهداف چندگانه در زندگی خودمان با این جمله عجیب رو به رو شویم که
با انتخاب اهداف زیاد و متنوع خود را در باتلاق دفن نکنید.
در این نوشته با ارائه چهار راه حل ساده سعی می کنیم در مورد روش صحیح برای انتخاب اهداف استراتژیک و پربازده صحبت کنیم.
اگر شما در هر سطحی از شرکت به عنوان یک کارمند مشغول فعالیت باشید ، اولین گام در تعیین هدف این است که مستقیماً از مدیر مستقیم خود برای انتخاب اهداف خود سوال کنید.
به نظر شما مهمترین هدفی که امسال می توانم روی آن کار کنم چیست؟
همین سؤال ساده حداقل ، شما را بر روی آنچه برای شرکت شما مهم است ، متمرکز می کند . اگر مدیر شما دیدگاه جامعی در مورد عملکرد شرکت داشته باشد ، اغلب می تواند شما را به سمت تمرکز بر ابتکاراتی که دارای اهمیت استراتژیک هستند سوق دهند و توجه گسترده تری را روی فعالیت های شما در شرکت جلب کند.
اگر شما به عنوان مدیر شرکت فعالیت می کنید راه بهتر این است که به اهداف استراتژیک چند ساله شرکت نگاه کنید و با برگشت مرحله به مرحله به قبل اهداف سال جاری را تحمین بزنید. برای مثال اگر شما در طی سه سال آینده برنامه برای حضور در بازار B2B دارید فقط کافی است برنامه های امسال خود را بر روی ایجاد ارتباطات پایدار با مشتریان بالقوه این حوزه و یا اجرای یک پروژه پایلوت کوچک در حوزه B2B متمرکز کنید.
اگر اهداف متفاوت و به همان اندازه قانع کننده برای دستیابی به چشم انداز دراز مدت خود دارید ، گام بعدی قرار دادن این اهداف به ترتیب زمانی برای تعیین توالی بهینه آنهاست. در مورد برنامه های بلند مدت خود (مثلاً سه تا پنج ساله) فکر کنید و لیستی از آنچه برای تحقق آنها لازم است برای خودتان تهیه کنید (مهارت ها ، دانش ، ارتباطات ، دارایی ها و غیره). برای مثال ، من در سال نود و شش تصمیم گرفتم که می خواهم درباره ایجاد و برگزاری دوره های آنلاین تحقیقات لازم را انجام دهم. اگرچه که هدف من در آن سال ایجاد یک دوره واقعی نبود ولی مجموعه ای از افراد و فرآیند ها و ابزارها وجود داشت که روند کار را تحت تأثیر قرار می داد و می توانست به تحت تأثیر قرار گرفتن اهداف من منجر شود . فهمیدم که برای راه اندازی یک دوره به طور مؤثر باید در ابتدا
حالا اگر این اهداف را در یک برنامه زمانبندی قرار دهیم به صورت زیر خواهد شد.
اغلب می توان یک هدف را شناسایی کرد که در صورت تحقق ، همه اهداف دیگر را تحت تأثیر قرار خواهد داد و آنها را آسان تر یا دستیابی به آنها را ساده تر می کند. به عنوان مثال ، نوشتن و انتشار این مطالب به شما در گرفتن مشاغل مشاوره کمک بیشتری خواهد کرد و همچنین فرصت های بیشتری برای برگزاری سمینارها یا سنخرانی در رویدادها و حتی فرصت نگارش و فروش کتاب را برای شما فراهم خواهد کرد ، زیرا افراد مرتباً با شما و ایده های شما در ارتباط قرار خواهند گرفت ( در اصل این رفتارهای بهم پیوسته باعث ایجاد یک تأیید اجتماعی و همگانی بر روی شخصیت حرفه ای شما خواهد شد). بنابراین ، این ممکن است یک هدف مؤثرتر باشد که در ابتدا به جای اینکه روی "دستیابی به جایگاه یک سخنران حرفه ای" تمرکز کنید ، ابتدا چندین "هدف فرعی" را به طور هم زمان انجام دهید تا در نهایت به هدف اصلی خود و غائی خود دست بیابید.
در اکثر مواقع سؤال کلیدی که بین اکثر افراد مطرح می شود این سؤال است که در مقایسه با همکاران موفق خود و یا رقبای خود به اندازه کافی کار می کنند یا تاکتیک و استراتژی مناسب برای انتخاب و انجام کارهای درست و روش درست انجام کارها را دارند یا ندارند.
بسیاری از اوقات همین سؤالات در کنار ترس از رویدادهای متفاوتی که در محیط کسب و کار پیش روی همه قرار می گیرد باعث می شود که افراد دست به اقدامات پیشگیرانه و متفاوتی بزنند که شاید منجر به تغییر نتایج دراز مدت و یا دور شدن آنها از اهداف استراتژیک خود شود.
در صورتی که در اکثر مواقع برای رسیدن به نتایج مناسب باید بتوان زمان زیادی را با حفظ تمرکز برای رسیدن به اهداف حرکت کرد به همین دلیل بسیار ضروری است که مدلی از تفکر با قدرت تمرکز عمدی روی اهداف کوتاه مدت برای همه افراد پرورش داده شود تا افراد بتوانند خود را مجبور کنند تا برای یک دوره زمانی مشخص بر اهداف خود تمرکز کنند. (برای مثال برای مدتی در حدود حداقل شش ماه)
در دنیای شرکتها - و فرهنگ عمومی فضای کاری و مخصوصاً کارآفرینی - همیشه فشار برای انجام کارهای بیشتر و فشار مضاعف برای اینکه کارها را با سرعت بیشتر انجام دهید، وجود داشته و دارد . اما همیشه باید با برداشتن یک گام به عقب زمانی را برای ارزیابی اهداف خود پیدا کنید و همواره باید تلاش کنید تا تعیین کنید در حال حاضر بیشترین اهمیت برای تمرکز روی کدام هدف است ؟
با این کار شما می توانید پیشرفتی هدفمند و قابل اثبات داشته باشید که جاه طلبی های طولانی مدت شما را تسهیل کنند و تضمین کننده موفقیت شما در دراز مدت باشد.
اگر در ارتباط با موضوع "توانایی حفظ تمرکز" مایل به خواندن مطالب بیشتری هستید ، به شما پیشنهاد می کنم این مطلب را حتماً مطالعه کنید.