در مطلب قبلی این موضوع در ارتباط با فریم های فکری به صحبت های جرج لیکاف در ارتباط با فریم ها در ذهنیت افراد پرداختیم . از دید لیکاف پیام اصلی تغییرات از دید رهبران کسب و کار ها به عنوان عاملان اصلی ایجاد تغییرات اجتماعی باید به جامعه تزریق شود. پیغامی که با تغییر نحوه درک ، اولویت ها و نحوه سرمایه گذاری باعث می شود زمان ، تلاش و پول به سمت اهداف جدیدی سوق داده شود.
تا کنون به سه فریم مؤثر در دید مدیران کسب و کارها برای حرکت به سمت پایداری اشاره کردیم. به تحلیل نظرات جان الکینگتون نیز پرداختیم و بر اساس نظریات وی با 3BL یا TPL هم آشنا شدیم. حالا سه فریم دیگر مرتبط با بحث پایداری را مطرح می کنیم .
فریم (قاب) طراحی ؛ از سال ها پیش با گسترش ناپایداری در عرصه جهانی این تصور هم رشد کرد که شاید بتوان با تغییر پارادیم های مصرف گرایی از چرخه " تولید ، خرید ، مصرف و دور ریختن" چرخه های جدیدی از جمله "اقتصاد تجدیدپذیر" جایگزین الگوهای قبلی شود . افرادی همچون میشاییل براونگارت ، ویلیام مک دونو ، باکمینسر فولر و مارک استوارت از جمله افراد شناخته شده ای هستند که برای تغییر این پارادایم فکری تلاش کرده اند. پارادایمی که احتیاج به یک بازطراحی در چرخه اقتصادی دارد تا بتواند حرکت به سمت پایداری را در اقتصاد و کسب و کارها رونق ببخشد.
برای مثال در سال های اخیر پروژه ای تحت عنوان Drawdown توسط پاول هاوکینگ برای ایجاد این طراحی جدید آغاز شده است. طرحی برای جلوگیری از گرم شدن زمین و ارائه صد راهکار ممکن برای مدیریت منابع کربن و حرکت به سمت صنایعی که تحت عنوان اقتصاد کم کربن ( low-carbon economy یا LCE ) یا انرژی های کم کربن ( Low-Carbon Power ) شناخته می شوند .
اما نکته کلیدی در طراحی مجدد در قالب صنایع تجدید پذیر احتیاج به آگاهی ، تحلیل و مدل سازی نزدیک به 3.8 میلیارد سال تغییرات آب و هوایی روی زمین است که در قالب علمی به نام زیست تقلید یا بیومیمتیک شناخته شده است. شایان توجه است که امروزه ، صنایع بزرگی همچون بوئینگ و شل و حتی پی اند جی روی این موضوع سرمایه گذاری های بزرگی انجام داده اند و امروزه نتایج استفاده از این علم در بسیاری از صنایع و حتی معماری شهرها نیز قابل مشاهده است.
چالش فریم طراحی ؛ مهمترین چالش مربوط به طراحی ، پذیرش این تفکرات توسط سیاسیون و اقتصاددان ها است. راهکارهایی که با حفظ چهارچوب طراحی و حرکت به سمت اقتصاد تجدید پذیر مورد پذیرش بازار سرمایه نیز باشد.
فریم (قاب) فراوانی ؛ این فریم بر اساس نظریات افرادی پیشرو همچون پیتر دیاماندیس و ریکروزیل بنا نهاده شده است. اعتقادی اساسی که بر یک اصل ساده استوار است. در آینده نرخ رشد تکنوژی ضریبی از رشد یک یا ده درصدی نخواهد بود و با ظهور هوش مصنوعی و یادگیری ماشین ما با رشدهای ده برابری در حوزه تکنولوژی و علم رو به رو خواهیم شد. پتانسیل فراوان رشدی که در تکنولوژی ها و کاربردهای آن همچون یادگیری ماشین و هوش مصنوعی ، روباتیک و اینترنت اشیاء ، وسایل نقلیه خودران و زیست شناسی مصنوعی پیش بینی شده است.
در واقع بر اساس این نظریه ما در دنیایی سرشار از راهکارهای پیشرفت با رشد نمایی برای مقابله با چالش های فروپاشی با رشد نمایی قرار داریم . باوری که بر نظریه تکینگی ( Singularity ) بنا نهاده شده است. طبق این نظریه فناوریهای نوظهور همانند نانوفناوری و زیستفناوری در دو دهه آینده قابلیت های هوشی بشر را به طور چشمگیری افزایش خواهند داد و اساس جامعه و اقتصاد را دگرگون و بازطراحی خواهند کرد.
توضیح این نظریه شاید با بیان نمونه فعالیت های مرتبط با این حوزه از تکنولوژی ها ، بهتر قابل درک باشد. برای مثال می توان به اجرای پروژه لوون (بالن اینترنتی) مورد حمایت شرکت گوگل یا اهدای جایزه ایکس پرایز که با سرمایه گذاری انوشه انصاری برای ساخت فضا پیمای زیر مداری ( ارتفاع ١٠٠ کیلومتری زمین یعنی مرز بین فضا و زمین) در نظر گرفته شده است و یا حتی تأسیس دانشگاه سینگولاریتی درسال ٢٠٠٨ درپارک تحقیقاتی ناسا اشاره کرد. هدف این دانشگاه الهام بخشی، آموزش و توانمندکردن رهبران و صاحبان کسب و کار به منظور دستیابی به فناوری های بنیادین و از میان برداشتن چالشهای بزرگ بشریت است.
چالش فریم فراوانی ؛ به طور قطع دستیابی به این رشد نمایی و حرکت به سمت آینده ای با هوش فرابشری چالش ها و ترس های بزرگی نیز به همراه دارد به گونه ای که ایلان ماسک مدیر عامل تسلا نیز تا کنون بارها نسبت به ظهور هوش مصنوعی و رباتیک و تأثیراتی مشابه فیلم های هالیوودی همچون "من،ربات" به کارگردانی الکس پرایس ، ابراز نگرانی کرده است.
فریم (قاب) اخلاق ؛ یکی از بزرگترین موضوعاتی که باید در حوزه طراحی کسب و کارهای نوین و پیش رو در مورد آنها با رهبران کسب و کار ها مطرح کرد مفهومی برای تصمیم گیری های اخلاقی است. بر اساس نظریاتی که توسط آدام اسمیت ، فیلسوف اسکاتلندی در قرن هجدهم میلادی در کتاب " نظریه عواطف اخلاقی" مطرح شده است ، ما می دانیم که ارزش های سرمایه داری بدون داشتن اصول اخلاقی می توانند بسیار مخرب و نابود کننده باشد. از آدام اسمیت به عنوان پدر علم اقتصاد نوین و از پیشروان علم اقتصاد سیاسی یاد می شود که کتاب "بررسی درباره ماهیت و علل ثروت ملل" او جزو اولین آثار در زمینه تحلیل اقتصاد مدرن می باشد. اگر اخلاق و تأثیر آن را در فریم های قبلی که مطرح شده بود در نظر بگیرید متوجه جایگاه ویژه فریم اخلاق برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار خواهید شد. برای مثال این تفکر اخلاقی در فریم منابع و نگاه به زمین . آیا زمین سیاره ماست برای آنکه از آن بهره برداری کنیم یا اینکه خود زمین هم دارای حقوق و شرایطی است که ما ملزم به رعایت آنها برای حفظ حقوق زمین هستیم .
نظریه دستان نامریی آدام اسمیت که به احتمال زیاد نتیجه تعمیم نظریه ” دست راهنما “ی استاد اخلاقش، فرانسس هاچسن از دنیای اخلاق به دنیای اقتصاد است، در واقع چنین تحلیل می کند که برای تنظیم قیمت کالاها، مقدار و نحوه تولیدات، لازم نیست متوسل به دولت یا متولیانی شد که تعیین کنند، چه چیزی تولید شود؟ چگونه و با چه قیمتی به فروش برسد؟ بلکه این نظم بازار آزاد است که با سیستم مبادله یا تجارت آزاد و با انگیزه های خودخواهانه، منفعت طلبانه و کمال جویانه ی تک تک افراد جامعه به گونه ای تنظیم می شود که در نهایت بهترین پاسخ برای این سوالها را یافته و تامین کننده نفع همگانی می شود. آدام اسمیت این قابلیت بازار آزاد را دستان نامریی بازار نامید.
چالش فریم اخلاق ؛ امروزه که هنوز در دوره های MBA از درس اخلاق تجارت برای بیان اصول اخلاقی استفاده می کنند باید بسیار دقت کرد که چهارچوب های اخلاق یا چشم انداز های روشن کسب و کارها نسبت به اخلاق را بر اصول درست بنا کرد. بهتر است تصمیمات شما در حوزه فریم اخلاق مبتنی بر بازخوردهای متواتر و همیشگی از ذی نفعان کسب و کار باشد تا شما را به مسیر درست راهنمایی کند.
در انتها باید به یک جمع بندی نهایی اشاره شود که تشخیص فریم های فکری که جهانبینی و اولویت های مدیران را شکل می دهد یکی از مهمترین و مؤثرترین روش ها برای طراحی و دستیبابی به روش های مؤثر برای رسیدن به پایداری است.
آینده کسب و کار ها دیگر نه فقط به توانایی های سیاسی و اقتصادی آنها وابسته است بلکه کسب وکار ها برای موفقیت باید بتوانند با تمرکز و درک صحیح علوم انسان شناسی و روانشناسی در قالب فریم های شش گانه ای که به آنها اشاره شد ، خود را برای حضور در آینده نزدیک آماده کنند.
آینده ای که مشکلات بزرگی همچون جمعیت، کشاورزی، استفاده از منابع، صنعت و آلودگی. فقر در عین فراوانی و وفور نعمت، تباهی محیط زیست، از دست رفتن اعتماد به سازمان ها، گسترش افسار گسیخته ی شهر ها و نبود امنیت شغلی فاکتورهای اصلی و مؤثر درتصمیم گیری های ما برای آینده باید باشد. فراموش نکنیم که این موضوعات همین امروز هم برای ما تبدیل به ضرورت شده است. به بی آبی و هوای آلوده در شهرهای بزرگ ایران نگاه کنید. همین امروز تغییر را شروع کنیم.