به فرموده این برهه حساس کنونی، زمان نواختن بر کوس همدلی و گفتوگو است؛ البته هستند افرادی در همین گوشه و کنار ما که با دستگاه مختصات غلط، صحنه را مشاهده میکنند و پیروانشان را مکلف به بیشرف! زدایی از دانشگاه میکنند. شاید یک سری از این تحلیلگران سطح دانشگاه، کلاسهای مبحث ترمودینامیک دبیرستان و دانشگاهشان را غائب بودهاند و یا اصول اولیهاش را هم کمی فراموش کردهاند!
بگذریم، کم و بیش همه آشنایی اولیهای با ترمودینامیک داریم، حداقل برای تستهای فیزیک کنکور زمانی فرمولهای آن را حفظ کردیم. اگر یادتان باشد در ترمودینامیک همواره دوست داشتیم سیستمها را در حالت شبه تعادلی بررسی کنیم، زیرا کار در حالت تعادلی بسیار راحتتر بود و در حالت غیرتعادلی و آشوب تقریبا بررسی سیستم برایمان غیرممکن بود. اما برای رسیدن به این حالت تعادلی، نیاز به اقداماتی داشتیم؛ در راس همهی این اقدامات، باید میگذاشتیم اجزای سیستم با یکدیگر در ارتباط باشند و با یکدیگر تبادل داشته باشند. و البته چند نباید را نیز باید رعایت میکردیم! نباید میان اجزای سیستم دیوار و مانعی قرار میدادیم، نباید جزئی از سیستم را از بقیه جدا میکردیم و فقط به آن توجه میکردیم.
شاید بتوان برای تقریب به ذهن جامعه را نیز با یک سیستم ترمودینامیکی مدل کرد. و در نتیجه برای تحلیل بهتر نیاز داریم که جامعه را نیز در حالت شبه تعادلی داشته باشیم و طبیعتا باید شرایط تعادل را فراهم کنیم؛ یعنی باید بگذاریم اجزای جامعه با یکدیگر ارتباط داشته باشند و نباید جزئی از جامعه را از بقیه جدا کنیم و آن را جزو مرجح جامعه کنیم و فقط به آن توجه کنیم و دور آن دیوار بکشیم و همچنین نباید بخشی از اجزای جامعه را جزو جامعه ندانیم و آنها را جزو محیط خارجی (همان دشمن و بیگانه در ادبیات عامه و خاصه) بدانیم. حال اگر تمامی این پیششرطها را رعایت کنیم میتوانیم امیدوار باشیم جامعه در شرایط شبه تعادلی باشد تا بتوان آن را به صورت منطقی و عقلانی بررسی و تحلیل کرد و از آن انتظار رفتار عقلانی داشت.
حال اگر هیچ کدام از پیش شرطها را رعایت نکردهباشیم، نباید هم انتظار داشتهباشیم که سیستم رفتار طبیعی و عقلانی از خود نشان بدهد. دیگر در این حالت سیستم به حالت آشوب و بینظمی رفته و رفتار آن کاملا غیرقابل پیشبینی است و اگر میخواهیم به حالت تعادل برگردیم ما هم نباید مانند سیستم رفتار بیمنطق از خود نشان بدهیم و فقط بخواهیم سیستم را مهار و سرکوب کنیم، این کار فقط سیستم را آشوبناکتر میکند. ما اگر آرامش سیستم را میخواهیم، راهی نداریم جز اینکه شرایط تعادل را برای سیستم فراهم کنیم؛ البته اگر هدفمان آرامش و ثبات سیستم است! شاید برخی عزیزان منفعتشان در عدم ثبات و آرامش سیستم و دانشگاه است!
حال رفتارهای بانیان جامعه را در این چند سال اخیر بررسی کنید و ببینید چقدر شرایط تعادل را فراهم کردهاند؟ چقدر شرایط تعامل و گفتوگو بین اجزای سیستم را فراهم کردهاند؟ آیا مانعهای بین اجزای جامعه را برداشتهاند یا روزبهروز بر دیوارهای بین اجزای جامعه افزودهاند؟ چقدر با توجه فقط به یک بخشی از جامعه که همدما با آنها بوده است، سبب اختلاف و آشوب بقیه اجزای جامعه شدهاند؟ و در نهایت چقدر اجزای جامعه را جز جامعه ندانستهاند و آنها را عامل محیط خارجی دانستهاند؟ و حال در شرایط آشوب، چقدر برای برگرداندن شرایط تعادل تلاش کردهاند؟ در این حالت بینظم، به دنبال ایجاد نظم بیشتر بودهاند یا آنتروپی و بینظمی سیستم را با اعمال و رفتارهای خود بیشتر کردهاند؟ چقدر به جای درک جامعه و اختلافهای آنها، سعی در مهار و سرکوب آن داشتهاند؟
جواب سوالهای فوق میتواند کمککننده ما در تحلیل جامعه باشد. اگر جامعه را همانند یک سیستم ترمودینامیکی ببینیم، بر طبق اصول موضوعه آن راههای تحلیل و اثرگذاری منطقی بر آن مشخص و واضح است. البته اگر به علم و اصول موضوعه آن اعتقادی داشته باشیم و نخواهیم با دانشهایی که در کتابها نیست کارمان را جلو ببریم! دانشی که تا کنون متولیان جامعه همواره بر آن تکیه کردهاند و نتیجه آن نیز چیزی جز مرگ و ویرانی نبودهاست.
ما برای برگشتن به فضای تعادل و منطق، راهی جز گفتوگو (تعامل بین اجزای جامعه) و همدلی (درک جامعه و اختلافهای آن) نداریم و شاید زمان زیادی برای برگشتن به فضای تعادل نداشتهباشیم و اگر زمان بیشتری را هدر بدهیم جامعه به حالت آشوب کشیدهشود و به کلی ساختار آن دچار فروپاشی و گسست شود، البته اگر تاکنون این گسست و فروپاشی در لایههای درونی و زیرین آن رخ ندادهباشد! به امید آنکه عقلانیت اندکی در حکام جامعه باقی ماندهباشد و مهمتر از آن، واقعا هدفشان ثبات و آرامش جامعه باشد و از راه درستی به دنبال رسیدن به آن باشند.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «مکتوبات هیأت الزهرا (س) دانشگاه شریف» کلیک کنید.