اولین قدم در راه شناخت عمیق و صحیح «دعا»، روشنکردن جایگاه اعتقادی آن در فرهنگ قرآن و روایات است. یکی از بهترین معرفهای این جایگاه، فرمایش امامباقر(علیهالسلام) است که ضمن برترین عبادت دانستن دعا، فرمودهاند: «اَفضَلُ العِبادَةِ الدُّعاءُ.»1
«عبادت» عبارت است از خضوع و خواری یا اظهار خضوع و کوچکی؛ اما نه هر نوع خضوع و خواری، بلکه بالاترین مرتبه اظهار کوچکی و تعظیم در برابر کسی که بالاترین درجه فضیلت را داراست. به همین جهت تصریح کردهاند که این تعبیر فقط شایسته خدای متعال میباشد.
دعا یکی از مظاهر خضوع در بالاترین مرتبه به پیشگاه خداوند است که به همین جهت نوعی «عبادت» محسوب میشود. حال اگر به عمل «دعا» به عنوان یک عبادت توجه کنیم و اظهار خضوع و تعظیمی را که در آن وجود دارد مورد دقت قرار دهیم، تصدیق میکنیم که دعا از جهتی بالاترین مظهر خضوع و اظهار کوچکی به پیشگاه الهی است. بنده در حال دعاکردن، ناداری و ناچیزی خود را در برابر معبودش بهتر از حالات دیگر وجدان میکند و آنگاه که خدای خود را میخواند، با همۀ وجود، احتیاج خود را به خالقش اظهار میدارد. او در هنگام دعا هیچ تکیهگاه و پناهگاهی جز پروردگار برای خود نمیشناسد و به همین انگیزه، دست نیاز به درگاه بینیاز او بلند میکند.
امامصادق (علیهالسلام) به نقل از جدّ شریفشان حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «محبوبترین اعمال نزد خدای عزّوجل در زمین، دعاست.»2 در مقابل، کسی که از انجام این محبوبترین عمل استکبار ورزد، مبغوضترین خلق نزد خداوند به حساب میآید.
امامباقر (علیهالسلام) فرمودند: «خدای عزّوجل میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یَستَکبِرونَ عَن عِبادَتی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ.»3؛ کسانی که از عبادت من استکبار میورزند، بهزودی با سرافکندگی داخل جهنم میشوند.»
امام (علیهالسلام) فرمودند: «مقصود [از عبادت در آیه شریفه] دعاست.»4 و ایشان در مورد استکبار ورزیدن از سؤال پروردگار فرمودند: «هیچکس نزد خدای عزّوجل مبغوضتر نیست از آن که از عبادت او استکبار ورزد و از او چیزی طلب نکنند.»5
«استکبار» یک امر قلبی و اعتقادی است. مهم این است که انسان موحد و عبد خداوند قلباً معتقد باشد که باید رفع نیازهایش را از پروردگارش طلب کند، خود را به طور کامل و از هر جهت محتاج او ببیند و حاضر باشد که در پیشگاه ذات مقدس ربوبی تذلل و کوچکی کند؛ در حقیقت خود را گدای پروردگارش بداند و به این گدایی با تمام وجود اعتراف و اقرار نماید. کسی که چنین اعتقادی ندارد و قلباً خود را در برابر خالق خویش گدا و محتاج نمیبیند، طبیعتاً در برآوردهشدن حاجاتش به درگاه ربوبی روی نمیآورد و همۀ امیدش به عطا و فیض الهی نیست. همین بیاعتقادی است که منشأ استکبار از عبادت و دعا یا درخواست میشود. استکبار به این است که بنده خود را بزرگتر و بالاتر از این بداند که در خانۀ بندگی خداوند است و به همین جهت مبغوضترین عمل نزد او به حساب میآید.
در منطق قرآن کسی که اهل دعا نیست، اصلاً مورد توجه و عنایت پروردگارش قرار نمیگیرد: «قُل ما یَعبَؤُ بِکُم رَبّی لَولا دُعاؤُکُم.»6؛ بگو [ای پیامبر]: اگر دعای شما نباشد، پروردگارم توجهی به شما نمیفرماید.
مطابق تعالیم اهل بیت (علیهمالسلام) دعا میتواند انسان را به مقام و منزلتی برساند که از غیر آن طریق، رسیدن به آن میسر نمیباشد. امامصادق (علیهالسلام) در یکی از فرمایشهای خود در این باره فرمودند: «همانا نزد خدای عزّوجل منزلتی است که جز با سؤال و درخواست به دست نمی آید و اگر بندهای دهانش را ببندد و چیزی نخواهد، چیزی به او داده نمیشود؛ پس درخواست کن تا به تو عطا شود.»7 نظیر همین بیان از همان امام بزرگوار در مورد دعا چنین نقل شده است: «بر شما باد به این که اهل دعا باشید زیرا از هیچ طریقی مانند آن تقرب [به خداوند] پیدا نمیکنید.»8
شناخت همین حقیقت انسان را به توجه بیشتر به این بهترین وسیله تقرب، تشویق و ترغیب مینماید. اصولاً یکی از حکمتهای گرفتارشدن انسان به وسیلۀ خداوند این است که احتیاج و عجز او را برایش آشکار سازد و زمینه دعا و تضرع را در او فراهم آورد. در قرآن کریم به این حقیقت مهم چنین اشاره شده است: «وَ لَقَد اَرسَلنا اِلی اُمَمٍ مِن قَبلِکَ فَأَخَذناهُم بِالبَأساءِ وَ الضَّراءِ لَعَلَّهُم یَتَضَرَّعُونَ.»9؛ و ما [رسولانی] به سوی امّتهای پیش از تو فرستادیم؛ سپس آنها را به سختی و بیچارگی گرفتار ساختیم شاید به تضرع افتند.
فراموش نشود که هدف از خلقت انسان چیزی جز بندگی خدا نبوده است و روح این بندگی همان یافتن عجز، بیچارگی و نیاز است که انسان را به در خانه خدا میبرد و دستش را به درگاه بینیازش بلند میسازد. اینجاست که جایگاه و منزلت دعا به خوبی روشن میگردد؛ چون روح دعا چیزی جز اظهار ناداری انسان و طلب رفع نیاز از خدای بینیاز نیست. بنابراین صحت فرمایش رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای ما وجدانی میشود که فرمودند: «اَلدُّعاءُ مُخُّ العِبادَةِ.»10؛ مغز هر چیز لُبّ و حقیقت آن میباشد و دعا نیز مغز و لبّ عبادت خداوند است.
شرایط اجابت دعا
قرآن میفرماید: «اُدعُونی استَجِب لَکُم.»11؛ مرا بخوانید، شما را استجابت میکنم. امامصادق (علیهالسلام) نیز میفرمایند: «به هرکس دعا داده شود، اجابت هم داده میشود.»12 باید توجّه داشت که خداوند متعال که وعدۀ اجابت دعا را به بندگانش داده، شروطی را نیز برای آن قرار داده است که بعضی از آنها به شخص دعاکننده و برخی دیگر به خود دعا مربوط میشود.
شرط اول دعاکننده: معرفت خداوند
اولین و مهمترین شرطی که برای اجابت دعا در مورد دعاکننده بیان شده، معرفت خدای متعال است. انسانی که دست دعا به درگاه پروردگارش بلند میکند، پیش از هرچیز باید بداند درِ خانۀ چه کسی رفته و از که طلب مینماید. البته معرفت خداوند درجات مختلف دارد و هر قدر عمیقتر باشد، امید به استجابت دعا بیشتر میشود. از امامکاظم (علیهالسلام) نقل شده که فرمودند: گروهی به حضرت صادق (علیهالسلام) عرض کردند: «ما دعا میکنیم اما مستجاب نمیشود.» ایشان فرمودند: «چون شما کسی را میخوانید که معرفتی نسبت به او ندارید.»13 روشن است که مقصود امامصادق (علیهالسلام) از معرفت خداوند، معرفت صحیح نسبت به ذات باری تعالی است؛ معرفتی که منطبق بر واقع باشد. بنابراین اعتقاد نادرست دربارۀ خداوند، مصداق عدم معرفت نسبت به او محسوب میگردد. به عنوان مثال کسی که به درگاه الهی دعا میکند، باید اعتقادش این باشد که خداوند قدرت برآوردن خواسته او را داراست.
شرط دوم دعاکننده: تقوا و وفا به عهد الهی
دومین شرطی که برای استجابت دعا در مورد دعاکننده مطرح شده، تقوای الهی و وفای به عهد بندگی اوست. این عامل تأثیر بسیار مهمی در اجابت دعا دارد که در احادیث ائمه (علیهمالسلام) با تعابیر مختلف به آن اشاره شده است. یک بار شخصی از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پرسید: ما از شما دربارۀ فرمایش خدای متعال که «اُدعُونی اَستَجِب لَکُم» میپرسیم: «چرا دعا میکنیم، امّا اجابت نمی شود؟» آن حضرت در پاسخ فرمودند: «برای این که دلهای شما هشت نوع خیانت کرده است.» سپس یکیک آنها را به شرح ذیل توضیح فرمودند:
اول این که شما به خداوند معرفت پیدا کردید، اما حق او را ـ مطابق آن چه بر شما واجب فرموده ـ ادا ننمودید. به همین دلیل معرفت شما (به خداوند) سودی به حال شما نداشته است.
دوم این که شما به رسول خدا ایمان آوردید، اما با سنت او مخالفت نمودید و شریعت او را میراندید؛ پس نتیجۀ ایمان شما [به رسول خدا] کجاست؟
سوم این که شما کتاب خدا را که بر شما نازل شده، قرائت کردید اما به آن عمل ننمودید و گفتید: «شنیدیم و اطاعت کردیم.»، سپس مخالفت کردید!
چهارم این که شما ادعا کردید که از آتش (غضب الهی) میترسید اما در هر زمانی با ارتکاب گناهانتان به سوی آن (آتش) قدم برمیدارید؛ پس ترس شما [از آتش غضب الهی] کجاست؟
پنجم این که شما گفتید که به بهشت شوق و رغبت دارید درحالیکه همواره مرتکب کارهایی میشوید که شما را از آن دور میسازد؛ پس شوق و رغبت شما [به بهشت] کجاست؟
ششم این که شما نعمت مولی (خداوند) را خوردید ولی شکر آن را بجا نیاوردید.
هفتم این که خداوند به شما دستور دشمنی با شیطان را داد و گفت: «همانا شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بگیرید.»14 اما شما در حرف و سخن با او دشمنی کردید و به سبب مخالفت [با امر الهی] با او (شیطان) دوستی نمودید.
هشتم این که شما عیبهای مردم را جلوی چشمانتان و عیبهای خودتان را پشت سرتان قرار دادید؛ کسانی را سرزنش میکنید که خودتان از آنها برای سرزنش شدن، سزاوارترید.
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پس از بیان این هشت نوع خیانت، در مورد استجابت دعا فرمودند: «پس با وجود این [خیانتها] کدام دعایتان مستجاب میشود، درحالیکه خودتان ابواب و راههای اجابت را مسدود نمودید؟ پس از خداوند پروا کنید، اعمال خود را نیکو گردانید، باطنهای خود را خالص کنید و امر به معروف و نهی از منکر نمایید. در این صورت است که خداوند دعایتان را مستجاب میفرماید.»15
آری، کسی که توقع اجابت دعا دارد، باید راههای آن را با انجام آنچه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) خیانت خواندهاند، مسدود نکند و با رعایت تقوا و نیکوگرداندن اعمال و پاک و خالص نمودن قلب خود، امید واقعی به استجابت دعا را در خود به وجود آورد. در غیر این صورت، نمیتواند خود را مشمول وعدۀ اجابت الهی در مورد دعاهایش بداند. همین مطلب را امامصادق (علیهالسلام) به تعبیر دیگری بیان فرمودهاند. وقتی کسی از ایشان پرسید: فدایت گردم، خداوند میفرماید: «اُدعُونی اَستَجِب لَکُم.» ما دعا میکنیم، امّا مستجاب نمی شود. حضرت فرمودند: «چون شما به عهد خداوند وفا نمیکنید و خداوند میفرماید: «به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم.» قسم به خدا اگر به [عهد] خدا وفا میکردید، خدا هم به [عهد] شما وفا میکرد.»
عهد الهی چیزی جز آنچه به بیان رسول گرامی (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمّه طاهرین (علیهمالسلام) بر ما تکلیف فرموده، نیست و عمل به آنها به معنای شکر نعمتهای خداوند است که به حکم عقل بر ما واجب میباشد. کسی که میخواهد دعایش به هدف اجابت برسد، نباید در انجام وظایف بندگیاش کوتاهی کند.
شرط سوم دعاکننده: کسب حلال
از مهمترین شرایطی که برای استجابت دعا ذکر شده، این است که درآمد دعاکننده از طریق حلال باشد و کسب حرام نداشته باشد. حضرت صادق (علیهالسلام) در این زمینه میفرمایند: «هرکس دوست دارد دعایش مستجاب گردد، باید درآمد خود را از راه حلال قرار دهد.»16 داشتن کسب حلال یکی از لوازم عمل به عهد و پیمان الهی است که رعایت آن بر بندگان واجب میباشد. خدای متعال این امر را یکی از شروط اجابت دعای بندگان قرار داده است.17
1) اصول کافی، کتاب الدّعاء، باب فضل الدّعاء و الحثّ علیه، ح۱
2) اصول کافی، کتاب الدّعاءف باب فضل الدّعاء...، ح۸
3) مؤمن / ۶۰
4) اصول کافی، کتاب الدّعاء، باب فضل الدّعاء...، ح۱
5) همان، ح۲
6) فرقان / ۷۷
7) اصول کافی، کتاب الدّعاء، باب فضل الدّعاء...، ح۳
8) اصول کافی، کتاب الدّعاء، باب فضل الدّعاء، ح۶
9) انعام / ۴۲
10) بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۰۰، ح۳۷، به نقل از الدّعوات راوندی.
11) مؤمن / ۶۰
12) بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۶۲، ح۱ به نقل از الخصال.
13) التّوحید، ص۲۸۹، باب ۴۱، ح۷
14)فاطر / ۶
15) بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۷۶، ح۱۷ به نقل از دعائم الدّین.
16) اصول کافی، کتاب الدّعاء، باب الثّناء قبل از الدّعاء، ح۹
17) آنچه خواندید بخشی بود از کتاب «آب گوارا» نوشتۀ سید محمد بنیهاشمی.