شخص منتظر همواره حالت انتظار دارد. مانند تشنه لبی که از هر فرصتی برای رسیدن به آب بهره میبرد. منتظر در هر لحظه تمام تلاشش را میکند تا به معشوق حقیقی خود یعنی امام زمان (ع) برسد. بنابراین برای خود وظایفی را در نظر میگیرد و به آنها عمل میکند.
انجام واجبات و ورع نسبت به محرمات
اولین و پایهای ترین شرط سازندگی خود، عمل به واجبات دینی و اهتمام داشتن نسبت به انجام آنهاست. مؤمن منتظر نمیتواند ببیند که واجبی از او فوت میشود و میداند که محبوبترین کارها نزد خداوند، عمل به فرائض است. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «قال اللهُ تبارَک و تعالی: ما تَحَبَّبَ اِلیَّ عبدی بأحبَّ ممّا افْتَرَضْتُ علیه. خداوند تبارک و تعالی فرمود: بندۀ من به وسیلۀ چیزی محبوبتر از انجام واجبات به من اظهار دوستی نکرده است.» البته مقیّد شدن به انجام واجبات سختی دارد و مطابق طبع حیوانی و راحت طلبِ نفس انسان نیست، ولی منتظر واقعی بر این امر صبر میکند. امام صادق (ع) در ذیل آیه شریفۀ :«یا ایّها الّذین آمنوااصْبِرُوا و صابِرُوا و رابِطُوا و اتّقوا اللهَ لَعَلَّکُم تُفْلِحُون»
میفرمایند :«اصْبِرُوا عَلَی الفَرائِض. بر (انجام) واجبات صبر کنید.» بنابراین اگر عمل به واجبات سختی نمیداشت آنگاه تعبیر صبر به کار نمیرفت. البته اگر شخصی مراحل سلوک را بپیماید انجام واجبات مانند نماز برایش همچون عسل شیرین خواهد بود، و او در زمرهی متقیان قرار خواهد گرفت که ایضاً پیمودن مراحل سلوک و نزدیکی به امام عصر (ع) مستلزم انجام واجبات است. به عبارت دیگر انجام واجبات هنگامی شیرین میشود که شخص در عمل به آنها بسیار تکرار کرده باشد همانگونه که رسول اکرم (ص) فرمودند: «اعْمَلْ بِفرائِضِ اللهِ، تَکُنْ اَتْقَی الناسِ. به واجبات الهی عمل کن تا متقیترینِ مردم باشی.» همچنین بالاترین عبادت را کسی انجام میدهد که واجباتش را ادا کند. رسول خدا (ص) فرمودند :«اَعْبَدُ الناسِ مَنْ اَقامَ الفَرائِضَ. عابدترین مردم کسی است که واجبات را به پا دارد.»
با این وجود ارزش انجام مستحبّات و تأثیر آن در بالابردن مرتبۀ عبادت غیرقابل انکار است. در کنار عمل به واجبات و هم ارزِ آن، پرهیز و دوری از محرّمات الهی است. منتظر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به دنبال راهی است که او را به ایشان هرچه بیشتر نزدیک سازد تا هنگام استقبال از مولایش جزءِ دوستان و عزیزان ایشان قرار بگیرد. بر طبق احادیث، تقرّب به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف جز از طریق تقرب به خداوند نیست که جز با حریم گرفتن از گناهان حاصل نمیشود که از آن با عنوان «ورع» تعبیر میشود. امام صادق علیهالسلام فرمودند :« فیما ناجَی اللهُ عزَّ وَ جلَّ به موسی علیهالسلام: یا موسی، ما تَقَرَّبَ الیَّ المُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الوَرَعِ عَنْ مَحارِمی. از جمله مناجاتهای خدای عز و جل با حضرت موسی (علیه السلام) این بود که فرمود: ای موسی، کسانی که (به من) تقرّب میجویند، با هیچ وسیلهای همچون پرهیز و حریم گرفتن از محرّمات من، به من تقرّب پیدا نمیکنند.» ورع کمالی است در انسان که زمینۀ پرهیز و حتی فرار از گناهان را در او فراهم میکند، به طوری که از نزدیک شدن به آن وحشت دارد و از ترس اینکه مبادا به حرام بیفتد، به حد و مرز آن نیز نزدیک نمیشود به همین جهت در ترجمۀ آن، تعبیر حریم گرفتن را به کار بردیم.
خوف و رجا واقعی
یکی دیگر از اساسیترین پایههای سازندگی روحی مسألۀ خوف و رجاء است. به تصریح روایات، ایمان بدون خوف و رجاء، در انسان محقق نمیشود. امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: «لا یکونُ المؤمنُ مؤمناً حتی یکونَ خائِفاً راجیاً. و لا یکونُ خائفاً راجیاً حتی یکونَ عامِلاً لما یَخافُ و یَرْجُو. مؤمن تا وقتی ترسان و امیدوار نباشد، مؤمن نیست. و ترسان و امیدوار نیست مگر آنکه مطابق آنچه میترسد و امید دارد، عمل کند.» ترس و امید لازمۀ لاینفکّ ایمان هستند و این دو، حالتهای روحی انسان هستند که هر کدام عمل مناسب خود را اقتضا میکنند. و مؤمن تا وقتی به مقتضیات این دو حالت عمل نکند، در واقع مؤمن نیست.
بغض نسبت به دنیا
سومین محور سازندگی روحی که منتظران بقیة الله ارواحنا فداه باید در زندگی خویش به عنوان اساس و پایه قرار دهند، مسأله حب دنیا است. زندگی مؤمن براساس سعادت اخروی تنظیم میشود و تا محبّت به دنیا و مظاهر آن از قلب او بیرون نشود، آخرت محوری برایش حاصل نمیگردد. در تعالیم اهل بیت عصمت و طهارت به این امر توجّه زیادی صورت گرفته است. در مورد حبّ دنیا فرمودهاند :« حُبُّ الدنیا رأسُ کلِّ خَطیئةٍ. دوست داشتن دنیا رأس هر خطا و لغزشی است.» تمام خطاها و لغزشها ریشه در دنیادوستی دارد و تا این مشکل حل نشود، ریشۀ آفات دیگر از بین نمیرود. پیشوایان معصوم ما به این مقدار اکتفا نکرده و فرمودهاند که نه تنها نباید دنیا را دوست داشت بلکه باید آن را دشمن دانست. وقتی از امام زین العابدین علیهالسلام پرسیدند که کدام عمل نزد خدای عزّوجل بافضیلتتر است، فرمودند: «ما مِنْ عَمَلٍ بَعدَ مَعرفةِ اللهِ جَلَّ و عَزَّ و معرفةِ رسولِهِ اَفضلَ مِن بُغْضِ الدنیا. پس از معرفت خدای عز و جل و معرفت پیامبرش هیچ عملی بافضیلتتر از بغض و تنفّر نسبت به دنیا نیست.» این بیان، اهمیت و ریشهای بودنِ بغض دنیا را به خوبی روشن میسازد و نشان میدهد که در مقابل دوستی دنیا که ریشۀ هر فساد و گناهی است، بغض نسبت به آن ریشۀ هر خیر و خوبی است و لذا باید به راههای پیدایش آن بسیار توجّه کرد. در کتاب شریف نهج البلاغه، امیرمؤمنان علیهالسلام در عمل به این امر مهم، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را الگو دانسته و فرمودهاند: «و لقد کانَ فی رسولِ الله (صلی الله علیه و آله وسلم) کافٍ لک فی الاُسوةِ و دلیلٌ لک علی ذَمِّ الدنیا و عَیبِها و کَثرةِ مَخازیها و مَساویها. هر آینه و به تحقیق، مقتدا و پیشوا قرار دادن رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) برای تو کافی است و همین امر راهنما و دلیل تو است بر بدی دنیا و عیب آن و فراوانی رسواییها و زشتی های آن.»