طلب علم دین، مستحب یا فریضه؟
طلب کردن علوم دینی و شناخت خداوند متعال و فرستادگانش، از مسلمات عقلی میباشد. ما اگر ادعای «شیعه» بودن داریم باید واقعاً «پیرو» راه امام معصوم باشیم؛ برای پیرو راه بودن نیز، باید راه را بشناسیم و برای این کار باید به ائمه هدی (علیهالسلام) -آنقدری که در دوران غیبت دسترسی داریم- مراجعه کنیم.
احادیث مختلفی در لزوم این امر آمده است؛ صادق آل محمد (ع) فرموده است:
«تَفَقّهُوا فِي الدّينِ فَإِنّهُ مَنْ لَمْ يَتَفَقّهْ مِنْكُمْ فِي الدّينِ فَهُوَ أَعْرَابِيّ إِنّ اللّهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ لِيَتَفَقّهُوا فِي الدّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلّهُمْ يَحْذَرُون»؛1 علی بن أبیحمزه گويد: شنيدم که حضرت صادق (ع) میفرمود: «دين را خوب بفهميد زيرا هر که دين را خوب نفهمد مانند صحراگرد است. خداوند در کتابش میفرمايد: تا در امر دين دانش اندوزند و چون بازگشتند قوم خود را بيم دهند شايد آنها بترسند.»
همچنین از مفضل نقل شده است: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام يَقُولُ عَلَيْكُمْ بِالتّفَقّهِ فِي دِينِ اللّهِ وَ لَا تَكُونُوا أَعْرَاباً فَإِنّهُ مَنْ لَمْ يَتَفَقّهْ فِي دِينِ اللّهِ لَمْ يَنْظُرِ اللّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَمْ يُزَكّ لَهُ عَمَلًا»؛2 مفضل گويد از امام صادق (ع) شنيدم که میفرمود: «بر شما باد که در دين خدا دانشمند شويد و صحراگرد نباشيد زيرا آن که در دين خدا دانشمند نشود، خدا روز قيامت به او توجه نکند و کردارش را پاکيزه نشمارد.»
پس وظیفه ما این است که در دین خود دانشمند باشیم و مانند اعرابی صحراگرد بیاطلاع و جاهل نمانیم. اگر اینگونه نباشیم فردا روزی هرکسی به اسم دین خدا ما را بیآنکه بفهمیم گمراه از راه هدایت میکند درحالی که فکر میکنیم دیندار و پیرو ائمه (علیهمالسلام) هستیم. امام صادق (ع) به بشیر فرمودند: «قَالَ أَبُو عَبْدِاللّهِ علیه السلام لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا يَتَفَقّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا يَا بَشِيرُ إِنّ الرّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ يَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ احْتَاجَ إِلَيْهِمْ فَإِذَا احْتَاجَ إِلَيْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِي بَابِ ضَلَالَتِهِمْ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ»؛3 هر يک از اصحاب ما که فهم دين ندارد خيری ندارد، ای بشير! هر مردی از ايشان که از نظر فهم دين بینياز نباشد، به ديگران نياز پيدا میکند و چون به آنها نيازمند شد، او را در گمراهی خويش وارد کنند و او نفهمد.»
فهم و معرفت کلام معصوم، معیار تشخیص منزلت شیعه
همچنین طبق کلام معصومین (علیهمالسلام) فهم کلام معصوم تا قدری مهم است که معیار تشخیص منزلت شیعه امام باشد. امامصادق (ع) از پدر خویش امامباقر (ع) نقل میکند که فرمود: «یا بُنَیَّ! اعرِفْ مَنازِلَ الشِّیعَةِ عَلَی قَدرِ رِوایَتِهِم وَ مَعرِفَتِهمْ فَإِنَّ المَعرِفَةَ هِیَ الدِّرایَةُ لِلرِّوایَةِ وَ بِالدِّرایاتِ لِلرِّوایاتِ یَعلوُ المُؤمِنُ اِلَی اَقصَی دَرَجاتِ الإِیمانِ. إِنِّی نَظَرتُ فِی کِتابٍ لِعَلِیِّ فَوَجَدْتُ فِی الکِتابِ أَنَّ قِیمَةَ کُلِّ امرِئٍ وَ قَدرَهُ مَعرِفَتُه؛ إِنَّ الله تَبارَکَ وَ تَعالَی یُحاسِبُ النّاسَ عَلَی قَدرِ ما آتاهُم مِنَ العُقولِ فِی دارِ الدُّنیا»؛4 پسرم! مقام و منزلت شیعیان را از اندازۀ نقل احادیث و شناختی که -دربارۀ مفاهیم و معارف حدیثی- دارند، بشناس! زیرا در حقیقت، شناخت و معرفت همان درک آگاهانۀ حدیث است. با همین درک آگاهانه است که مؤمن به بالاترین پایههای ایمان میرسد. من در کتابی از علی (ع) به این نوشته برخوردم: «ارزش و ارج هر کس معرفت اوست. خدای متعال مردمان را به میزان خردی که در سرای دنیا به ایشان ارزانی داشته است، حسابرسی می کند.»
کسب علم، از چه کسی؟
دانستیم که از وظایف شیعیان فهم دین است؛ حال سوال مهمی که در این زمینه پیش میآید این است که این علم چگونه باید طلب شود؟ از چه کسی باید گرفته شود؟ آیا میتوانیم به نزد هر مدعیای برویم؟ امیر مومنان، علی (ع) اینگونه به این سؤال پاسخ میفرماید:
«أَيّهَا النّاسُ اعْلَمُوا أَنّ كَمَالَ الدّينِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ أَلَا وَ إِنّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إِنّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَكُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَيْنَكُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَيَفِي لَكُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ»؛5 ای مردم! بدانيد کمال دين، طلب علم و عمل بدان است. بدانيد که طلب علم بر شما از طلب مال لازمتر است زيرا مال برای شما قسمت و تضمين شده؛ عادلی -که خداست- آن را بين شما قسمت کرده، تضمين نموده و به شما میرساند ولی علم نزد اهلش نگه داشته شده و شما مأموريد که آن را از اهلش طلب کنيد. پس آن را بخواهيد.»
نکتهای در این کلام امیرالمومنین تصریح شده این است که باید این علم را از اهل آن طلب کنیم. حال اهل آن چه کسانیاند؟
امامصادق(ع) در تفسیر آیهی «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» میفرمایند: «الذِّکْرُ مُحَمَّدٌ(ص) وَ نَحْنُ أَهْلُهُ الْمَسْئُولُون.»؛6 ذکر، محمّد(ص) است و ما اهل بیت او، همان کسانی هستیم که باید از آنها -مشکلات و سؤال- پرسیده شود.»
امیرالمومنین نیز در تفسیر این آیه فرمودند: «وَ أَصْلُ الْإِیمَانِ الْعِلْمُ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَی لَهُ أَهْلًا نَدَبَ إِلَی طَاعَتِهِمْ وَ مَسْأَلَتِهِمْ فَقَالَ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون.»؛7 اصل ایمان، علم است و خداوند برای علم، اهلی معیّن کرده و مردم را به اطاعت و سؤال از آنها دعوت کرده و فرموده است: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ.»
علم صحیح تنها در نزد اهل بیت
اهل بیت که برگزیدگان معصوم الهی هستند، معیار و میزان صحت علم میباشند. تنها با مراجعه به ایشان میتوان به عدم اشتباه در علم مطمئن شد. پس هر آنچه را که از ناحیۀ غیر اهل بیت به دست میآید، باید با علوم منقول از ایشان تطبیق داد تا به صحت آن اطمینان حاصل کرد.
«عَنْ یُونُسَبْنِظَبْیَانَ عَنِ الصَّادِقِ (ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: یَا یُونس إِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ الصَّحِیحَ فَعِنْدَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَنَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ.»؛8 یونسبنظبیان گوید: امام صادق (ع) فرمود: «ای یونس! اگر متقاضی علم درست هستی، آن نزد ما اهل بیت است. ما، اهل ذکری هستیم که خداوند فرموده است: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون.»
امامباقر(ع) به سلمهبنكهيل و حكمبنعتيبه فرمود: «شَرِّقا و غَرِّبا لَن تَجِدا عِلماً صَحیحاً إلاّ شَیئاً یَخرُجُ مِن عِندِنا أهلَ البَیتِ»؛9 خودتان را به مشرق و مغرب بزنيد، علم صحيح پيدا نمىكنيد مگر چيزى كه از پيش ما اهل بيت صادر شود.»
معنای این سخن این نیست که غیر از اهل بیت کسی سخن حقی نمیگوید، چرا که امیرمومنان فرموده است: «حکمت را هرچند از مشرکان اخذ کنید.»، بلکه این سخن معیار ما برای تعیین صحت علم و حکمت را تعیین میکند که برای اطمینان از آن، باید فقط به حاملان وحی الهی رجوع کرد.
در اعتقادات خود چه قدر اجازه داریم دنباله رو باشیم؟
حال ما اگر طبق قاعدۀ عقلی رجوع به عالم و دلایل نقلی آن، برای اخذ و فهم کلام معصوم (ع) به نزد عالمان دین میرویم، در این اخذ علم، چه ظرایفی را باید رعایت کنیم؟ آیا پس از فهمیدن منابع صحیح علم که اهل بیت عصمت و طهارتند، باز احتمال انحراف برای ما میرود؟
قرآن کریم خطاب به نصارا میفرماید: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ وَ الْمَسيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ»؛10 [آنها] دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند و [همچنين] مسيح فرزند مريم را؛ درحالىكه دستور داشتند فقط خداوند يكتايى را -كه هيچ معبودى جز او نيست- بپرستند. او پاك و منزّه است از آنچه همتايش قرار مىدهند!»
امامصادق(ع) در تفسیر این آیه میفرمایند: «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ فَقَال أَمَا وَ اللَّهِ مَا دَعَوْهُمْ إِلَی عِبَادَهْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ دَعَوْهُمْ مَا أَجَابُوهُمْ وَ لَکِنْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلَالًا فَعَبَدُوهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَشْعُرُونَ.»؛11 ابوبصیر گوید: از امامصادق(ع) دربارهی آیه: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ» پرسیدم، فرمود: «به خدا سوگند! دانشمندان و راهبان یهود مردم را برای عبادت خودشان دعوت نکردند و اگر چنین کاری را میکردند، مردم از آنها نمیپذیرفتند؛ ولی حلال خدا را برای آنها حرام و حرام خدا را حلال کردند، پس ناخودآگاه، آنها دانشمندان و راهبان را پرستیدند.»
امام کلام خداوند را اینگونه برایمان تبیین میکنند که منظور از عبادت مردم برای دانشمندان دینی خود، پرستش آنها به عنوان آفریدگار نبوده، بلکه منظور این است که مردم هر سخنی از ایشان را بهعنوان سخن خداوند پذیرفتند؛ که اگر در سخن برخی از این عالمان، حکمی از احکام خداوند نقض شد، آنان نفهمیدند. اینگونه از جایی که احساس نمیکردند، علمایشان را عبادت کردند و در طاعات و عبادات به خدای متعال شرک ورزیدند؛ درحالیکه وظیفه داشتند تنها خدا را بپرستند یعنی از او اطاعت کنند.
پس طبق توضیح امام، نوعی مراجعه به عالم هست که مساوی عبادت اوست و ما باید به قدری فهم از دین و سپس شناخت عالمان دین داشته باشیم که به سرنوشت مسیحیان دچار نشده و مورد خطاب این آیه قرار نگیریم.
سوالی که میشود پرسید این است که حد حق و باطل شدن این رجوع به عالم و تبعیت از او چیست؟ ابوحمزه ثمالی گويد: امامصادق(ع) فرمود: «قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِيَّاكَ وَ الرِّئَاسَةَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَطَأَ أَعْقَابَ الرِّجَالِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَمَّا الرِّئَاسَةُ فَقَدْ عَرَفْتُهَا وَ أَمَّا أَنْ أَطـَأَ أَعـْقَابَ الرِّجَالِ فَمَا ثُلُثَا مَا فِی يَدِی إِلَّا مِمَّا وَطِئْتُ أَعْقَابَ الرِّجَالِ فَقَالَ لِی لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ إِيَّاكَ أَنْ تَنْصِبَ رَجُلًا دُونَ الْحُجَّةِ فَتُصَدِّقَهُ فِی كُلِّ مَا قَالَ»؛12 بپرهيز از رياست و بپرهيز از اين که دنبال مردم روی. عرض کردم: «قربانت گردم... رياست را فهميدم و اما اين که دنبال مردم روم، که من دو سوم آن چه دارم -از احاديث و اخبار شما- از دنبال مردم رفتنم به دست آمده.» فرمود: چنان که تو فهميدی نيست؛ مقصود این است که بپرهيز از اين که مردی را بدون دليل -و بهجای امام(ع)- به پيشوایی برگزينی و هر چه گويد تصديقش کنی.»
امام در این آیه به روشنی میفرمایند که مراد از ریاست و تبعیت نهیشده از مردم، رجوع به آنان برای اخذ علم نیست، بلکه مراد این است که ما فردی را در جایگاه امام قرار داده و هر چه گفت از او بپذیریم درحالیکه تنها در مقابل امام معصوم چنین وظیفهای داریم.
1. اصول کافی / کتاب فضل علم / باب وجوب دانش و آموختن آن و تشويق به آن / حدیث 40
2. اصول کافی / کتاب فضل علم / باب وجوب دانش و آموختن آن و تشويق به آن / حدیث 41
3. اصول کافی / کتاب فضل علم / باب توصيف و فضيلت علم و فضل دانشمندان/ حدیث 49
4. محمدبن علی قمی (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص 2؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج1، ص 106، ب3
5. اصول کافی / کتاب فضل علم / باب وجوب دانش و آموختن آن و تشويق به آن / حدیث 38
6. الکافی، ج۱، ص۲۱۰/ تأویل الآیات الظاهرهْ، ص۲۵۹/ وسایل الشیعهْ، ج۲۷، ص۶۴، تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۴۲
7. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۴۲/ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۵۷
8. وسایل الشیعهْ، ج۲۷، ص۷۲/ تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۶۴۶
9. الکافی، ج۱، ص۳۹۹، وسائل الشیعة ج۲۱ ص۴۷۷
10. سوره توبه، آیه 31
11. الکافی، ج۱، ص۵۳/ المحاسن، ج۱، ص۲۴۶
12. الکافی، ج۲، ص۲۹۸