دریا طوفانی بود. طوفان درونش را حین زبانه کشیدن به برونش، نظاره می کرد. می اندیشید حالش خراب است. حال آنکه حال هوا خراب بود. کاش میدانست که به نظاره تصویر دیگری در درون خود، نشسته است. شفا می یافت...