از برکت بگیم
این روزها برکت از عمر و جان و مالمان رفته. مقصر چهکسی میتواند باشد به جز خودمان؟
تا فیش واریز را برایش نیاورند، مریض بدحال را ویزیت نمیکند.
با دانشآموزی که پدر پولدار دارد و روز معلم هدیههای رنگارنگ میآورد، با تبعیض رفتار میکند.
تا چشمش به یک شهرستانی لهجهدار میفتد، قیمت اجناس را دلا و پهنا حساب میکند.
شهریهی امام زمان را میگیرد و پشت پا میزند به آرمانها و حتی قد یک ارزن برای آنچه میخواند ارزش قائل نمیشود.
دستش را در برکت خدا فرو میکند و کیلو کیلو آرد بلند میکند.
در چشم شوهرش نگاه میکند و قربان و صدقهاش میرود ولی ازش پول میدزدد.
پول دولت را میگیرد، به زمین و زمان هم فحش میدهد، آخرش هم حین گرفتن رشوه از خلق خدا از شرایط مملکت مینالد.
من دیگر بیشتر از این نمیدانم ولی اگر زندگیمان بیبرکت شده، فقط کافیست که به خودمان برگردیم.