ویرگول
ورودثبت نام
Misaki
Misakiمن یه دخترم که داستان هایی رو که توی ذهن خودم خلق کردم اینجا مینویسم.تازه من یه اوتاکو هم هستم.
Misaki
Misaki
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

کاراکتر های انیمه ای در ایران10

قیافه میساکی تغییر کرد.اینه.راستی نظرم عوض شد فقط هارو و میساکی قدرت دارن.میتونن عناصر رو کنترل کنن‌.اینم عکس قبلاً های میساکیه.
قیافه میساکی تغییر کرد.اینه.راستی نظرم عوض شد فقط هارو و میساکی قدرت دارن.میتونن عناصر رو کنترل کنن‌.اینم عکس قبلاً های میساکیه.


عکس الان میساکی.
عکس الان میساکی.



دوساعت بعد:

دوساعت بعد:دوساعت بعد:

از زبان شخصیت اصلی.

خب ام چیز شد ما وسیله ها رو جمع کردیم حدود یه ساعت دیگه میرم فرودگاه.

هارو:میسا میسا.

من:ها،بله،چیه؟

هارو:بدبخت شدیم مادربزرگ داره زنگ میزنه چیکار کنیم؟

من:یعنی کیساکی تو این شانس.خب ما یه ساعت دیگه میریم فرودگاه اینا بیان دیرمون میشه.زنگ بزن بگو رفتیم خونه دوستم.

هارو:باشه.

یک ساعت بعد*اندر فرودگاه*

نکته الان تابستانه*

من:واییی چه گرمه پختممم.

هارو:آره والا.

یکی رو به دراکن و مایکی و باجی:خانومم حجابتو رعایت کن.

آروم گفتم:شت.

بعد به خودم اومدم بهش گفتم:خانوم این مو مشکی بلنده و اونی که رو شقیقه اش اتو داره پسر دایی های من و خواهرم هستن.*اشاره به هارو*از ژاپن اومدن اون یکی هم*اشاره به مایکی*داداشمه.

خانومه:خیلی خب.*اشاره به دایسوکه و آی و روبی و آکوا و چیفویو*اونا کین؟

من:*اشاره به چیفویو*اونم پسر داییمه باز از ژاپن اومده،*اشاره به آی و روبی و آکوا*اونا هم پسر خاله و دختر خاله هامن.*اشاره به دایسوکه* ایشونم اِ... پسر خاله بزرگمه.

خانومه:فهمیدم سفر به سلامت.

من:خیلی ممنون....هوف رفت.

هارو:به خیر گذشت.به خدا من شما سه تا گیسوکمندو میکشم.

من:من قبلش یه جوری جرتون میدم میتسویا هم نتونه بدوزتتون.

اونا:برو بابا.

من:*درآوردن کانزاشیم*دوست دارم ببینم چشم آدم چطوریه؛چشم گاو رو تشریح کردم ولی چشم آدم رو نه.

دراکن،باجی و مایکی:غلط خوردیم.

پسرخاله
۱
۰
Misaki
Misaki
من یه دخترم که داستان هایی رو که توی ذهن خودم خلق کردم اینجا مینویسم.تازه من یه اوتاکو هم هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید