آریادنا (Ariadne)
آریادنا (Ariadne)
خواندن ۳ دقیقه·۱ ماه پیش

شب سوم

دینگ.. مشتری وارد می شود، شمسی خانوم این دینگ های ژاپنی را ماه پیش به سر در مغازه نصب کرد. قبلی صدای زنگ می داد و استرسش زیاد می شد. من نشسته بودم و مجله های ووگ تاریخ گذشته را ورق می زدم. شمسی را تازه پیدا کرده بودم، بعد از امتحان کردن یک ارایشگر فیلیپینی و اطمینان از اینکه نینا، ارایشگر ایرانی قدیمی ام حالا از شهر جدید من خیلی دور شده و رفتن به آرایشگاه او به دردسرش نمی ارزد. شمسی به مشتری جدید "های" بلندی داد. زنی بود لاتین با قدی کوتاه و چشم های تو رفته. شمسی عادت داشت به همه یک زمان نوبت بدهد و بعد از اینکه دست و پایش را گم کند حس رضایت می کرد. به سر من رنگ زده بود ، داشت موهای کس دیگری را رنگ می کرد و همزمان موی یک نفر دیگر را کوتاه می کرد. من و او تنها ایرانی های سالن بودیم کسی فارسی نمی فهمید. تلویزیون روی شبکه CNN بود تصاویر انتخابات امریکا و شکست سنگین دموکرات ها .. چیزی که نمی شد حتی تصورش را کرد شکست خوردن آنها در همه ایالت های چرخشی بود. بعضی ها می گفتند حتی ممکن است امسال نیویورک و کالیفرنیا هم قرمز شود. شمسی برای ایجاد سرگرمی بین مشتری های کلافه از این وقت دادن هایش گفت : ترامپ برنده انتخابات شده. همه ساکت بودند نظری ندادند یا نداشتند من عاشق حرف های سیاسی بودم ریشه فرهنگی ما در سیاست ورزی روزمره مان. حرف زدن از سیاست در تاکسی، خانه مادر بزرگ، در مراسم خواستگاری حتی با خودمان تنها در توالت خانه. گفتم اره شما به کی رای دادین زیر لب گفت ترامپ ولی جلوی اینا چیزی نگو بعد بلند گفت من به زنه دادم خدا رحم کنه به همه....

زن شماره یک گفت واقعا دوران ترسناکی شده من نمی دونم چطوری میشه تحمل کرد چهار سال دیگه رییس جمهوری این ادم احمق رو . زن وایت مسنی بود از این هایی که احساس می کرد حس وظیفه به من و شمسی و زن مکزیکی سالن دارد . زن مکزیکی گفت من به ترامپ رای دادم وقتی ترورش کردن و گلوله از بغل گوشش رد شد! شما رو به خدا مگه میشه ؟ به نظرم می خواد ما رو نجات بده پس بذاریم بده! زن شماره یک چشم غره ای رفت و ساکت شد. شمسی را ترس برداشته بود. حالا به کلافگی مشتری هایش هیزم انتخابات هم ریخته بود. به زن شماره یک قهوه تعارف کرد و به زن مکزیکی آب .. نوبت توجه به من شد. کنارم نشست تا رنگ سر سه تایی ما بگیرد بعد آه بلندی کشید و به فارسی اهسته ای گفت "ما که به ترامپ دادیم وضع اقتصاد رو درست کنه خسته شدیم انقدر مالیات دادیم و سگ دو زدیم، همه جا رو خراب کردن مهاجرها اینجا رو پر کردن.. جوون ها کار ندارن... آمریکا به درد بخور نیست دیگه.. زن و مرد قاطی شده توالت ها رو قاطی کردن... مردها جوراب زنونه می پوشن زن ها ریش می ذارن این چه وضعیه اخه !

مجله ووگ توی دستم بود و سرم می سوخت انتخابات تمام شده بود و ما مانده بودیم با ترامپ بن های جدید و کشمکش های دوباره دوران . امروز شنیدم دپارتمان امور مهاجرتی را به یک زن خیلی وایت اهل داکوتای جنوبی داده ... شما را به خدا ! یک زن گاو چران وایت که فکر کنم تا حالا حتی سیاه پوست هم ندیده چه برسد به مهاجر ایرانی و عرب و افغان ... دوران قبلی هم البته شاهکاری نبود ترکیبی بود از نفرت پراکنی و حمله .. هوای بالای سرمان شده بود برچسب و پیشانی ما شده بود روزنامه دیواری مدرسه ... باید هویت جنسی خودمان را بلند و با افتخار می گفتیم دولت لیبرال امریکا امده بود توی رختخواب های ما به اسم دفاع از اقلیت های جنسی ... باید می گفتیم زن هستیم یا مردیم اگر زنیم چند درصد زنیم و اگر مردیم ایا زنی هم درون ما هست؟ اگه به این مزخرفات می خندیدی که حسابت با کرام الکاتبین بود... این انتخابات سیلی محکم به این دلقک بازی ها بود... اما شما را به خدا این ملت و افراط و تفریط هایشان را ببین ...

انتخابات امریکازن مردترامپارایشگاهشمسی
روزها باز هم در راه ....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید