آلن دوباتن در کتاب "در باب اعتماد به نفس" میگه: ما کوشش های خود را صرفا در یک راستا خلاصه میکنیم و از لانه امن خود فاصله نمیگیریم تا هیچگاه کسی ما را احمق فرض نکند.
و بعدش قسمتی از کتاب در ستایش دیوانگی اثر اراسموس رو یادآوری میکنه که میگه:
همگان هر چقدر هم مهم و آموزش دیده به نظر بیایند ولی باز هم احمق هستند. هیچکس از این قضیه مستثنا نیست حتی خود من.
اراسموس تاکید داشت که خودش هم هر چقدر تحصیل کرده باشه مثل سایرین احمقه. گاهی قضاوتهای اشتباه میکنه، گاهی طعمه توهمات و ترسهای غیر منطقی میشه، گاهی هنگام آشنایی با افراد جدید خجالتی رفتار میکنه و حتی گاهی در مراسمهای مهم اشیا از دستش سقوط میکنن.
به نظر من و البته نویسنده، این نکات خیلی دلگرم کننده هستن چون همه اینها به این معناست که حماقت های مکرر ما نباید مانع از این بشه که در جمعهای خوب حضور پیدا کنیم.اینکه گاهی احمق به نظر میرسیم و مرتکب اشتباهات لپی میشیم و کارهای عجیب و غریب انجام میدیم، دلیل نمیشه که صلاحیت حضور در جامعه رو نداشته باشیم بلکه در این صورت خیلی بیشتر شبیه بزرگترین دانشمند اروپای شمالی(اراسموس) در دوره رنسانس هستیم:)
این روزها در ارتباطاتمون در شبکههای مجازی، خیلی اوقات خودمون رو با افرادی که اونجا حضور دارن مقایسه میکنیم و فکر میکنیم که خیلی با موفق بودن و مثل اونها بودن فاصله داریم.
واقعیت اینه که ما خودمون رو از درون میشناسیم ولی دیگران رو فقط از بیرون میبینیم. از نگرانیها و تردیدهای درونی خودمون آگاهیم در حالی که اون چیزی که از دیگران میدونیم تنها کارهایی هست که انجام میدن و حرف هاییست که میزنن. ما اون چیزی رو میبینیم که دیگران میخوان ازشون ببینیم.
ما از ترس ها و شکستهای دیگران خبر نداریم و تصور میکنیم همه اونها انسانهای موفقی هستن که بدون تجربهی همه احساسات کنونی ما و بدون تلاش زیاد، موفق شدن و الان زندگی ایدهآلی دارن.
اما حقیقت اینه که همه انسانها در درون خودشون دنیای متفاوتی از چیزی که در بیرون نشون میدن دارن.
ما از تنهایی و درون آدم هایی که خودمون رو باهاشون مقایسه میکنیم اطلاعی نداریم. درونیات خودمون رو با ظواهر و چیزی که افراد دیگه در بیرون نشون میدن مقایسه میکنیم و با خودمون میگیم وای من چقدر احمق و شکست خوردهام.
موفقیتهای دیگران رو با شکستهای خودمون مقایسه میکنیم و هر روز منزویتر میشیم و کمتر به خودمون و تواناییهامون اعتماد میکنیم.
اما میخوام بهتون بگم که نقاط ضعف و اضطرابهای ما، نفرینهایی نیستن که منحصرا ما دچارشون باشیم بلکه ویژگیهای عمومی ذهن بشر هستن که همه افراد دائما دارن باهاشون دست و پنجه نرم میکنن.
همه ما در تمام طول زندگی تو مسیر یادگیری و بهتر شدن قرار داریم و هیچ وقت کامل نیستیم. پس خودمون رو باور کنیم و دست از مقایسه خودمون با دیگران برداریم و اجازه رشد و پیشرفت رو به خودمون بدیم.
و البته اینو بپذیریم که همه ما احمق هستیم و این حماقت ایرادی نداره:)