چند کتابی که در مورد استراتژی مطالعه کرده ام را در زیر به آنها اشاره میکنم.
1- استراتژی خوب استراتژی بد _ ریچارد روملت؛
2- استراتژی رسیدن به استراتژی _ مارتین ریوز, نات هانس, جانمجایا سینها؛
3- جاری سازی استراتژی _ مجتبی لشکر بلوکی؛
4- استراتژی اقیانوس آبی _ دبلیو چان کیم, رنه مابورنیا؛
ساده ترین تعریفش را آقای فرد آر دیوید در کتاب مدیریت استراتژیک خود با یک حکایت تشریح کرده است که احتمالا شنیدید.
روزی روزگاری، رئیس دو شرکت که در یک صنعت فعال بودند و رقیب یکدیگر محسوب میشدند، تصمیم گرفتند با هم به پیادهروی در جنگل بروند. آنها تا عمق جنگل پیش رفته بودند که ناگهان دیدند یک خرس خاکستری بزرگ، روی پاهایش ایستاده و با صدای بلند، دندان بههم میساید.
رئیس اولی سریع کولهپشتی خود را زمین انداخت و از داخلش، یک کفش مخصوصِ دویدن درآورد
رئیس دوم گفت: آهای! چهکار میکنی؟ تو که نمیتوانی از خرس سریعتر بدوی دیوانه.
رئیس اول گفت: شاید نتوانم از خرس سریعتر بدوم؛ اما قطعاً از تو سریعتر خواهم دوید.
این خلاصهی مدیریت استراتژیک است:
باید مزیت رقابتی داشته باشی و همواره آن را حفظ کنی.