یکی از موضوعاتی که در دنیا وجود داره، موضوع باطن و ظاهر هست. این دو مقوله با هم هستن، ولی می تونن در عین حال متناقض باشن. مثلا فردی رو می بینی که ظاهر خوبی نداره، ولی باطن زیبایی داره و بالعکس.
مثلا یکی رو می بینی که تیپ و قیافه ش به فقرا می مونه، اصطلاحا لباس گنده ( به فتح گاف) می پوشه، ولی باطنا اسم غنی خداست.
یا مثلا می بینی یکی قیافه خیلی مثبتی داره، ولی درونش شیاطین زندگی می کنن.
البته این مختص دنیاست. روح ظاهر و باطن نداره. فقط باطنه. یعنی درونیات آدم اون چیزی که انسان رو می سازن تو دنیا از چشم ما ها مخفی هستن. از طریق رفتار آدم ها، یا ظاهرشون می یایم قضاوت می کنیم. ولی روح که باطن هست رو نمی بینیم.
حالا چی شد که این رو گفتم؟ من خودم آدم تحلیلی ای هستم، دوست دارم باطن چیز ها رو بدونم. بعضی وقتا اشتباه می کنم و جمع بندی ام از افراد اشتباه می شه. برای همین شاید آدم بد بینی به نظر بیام.
ولی واقعیت اینه که بیشتر وقت ها هم تحلیل هام درسته. بعد که بدی ها یا خوبی های آدم ها رو می بینم، ناراحت می شم. غصه دار می شم. بعضی وقتا باورم نمی شه که آدم ها این حجم از بدی رو زیر زیبایی های ظاهرشون پنهان کرده باشن. این طوری دو دستی به حسادتشون چسبیده باشن. یا چیزهای دیگه.
اون لحظات می فهمم اوشوی بزرگ، چرا اون طوری بود و اون طوری حرف می زد و عمل می کرد. پیشنهاد می کنم کانال عادله رو ببینید، قطعه قطعه حرفاش رو گذاشته.
مثلا این پستش واقعا نشان از درستی شناخت اوشو از آدم داشته.
یه دیوونه ی عاقل. از تمام جهات. اوشوی بزرگ!
خلاصه این که وقتی این ماسک اجتماعی رو از رو صورت بر می داریم، حیواناتی می بینیم که بعدش ترجیح می دیم هر چه سریع تر ماسک رو بذاریم سر جاش. شاید همین روان درمانی رو سخت می کنه. ولی دیگه اون چیزی که نباید رو دیدیم و اون چیزی که نباید رو فهمیدیم.
و وحشتناک تر از اون آدم هایی هستن که نه تنها حیوون درونشون رو نمی شناسن، که اصلا قبولش ندارن. فکر می کنن خیلی باحالن، و بعد فکر می کنن این دیگرانن که خرابن. کارشون اذیت کردن و رنج دادن بقیه س.
خدایا من رو از دسته تاریک ها قرار نده. برام نور بذار.
علی