Bamdad L
Bamdad L
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

او معافیت کفالت گرفت؛ کفیل واقعی برادرش بود

بامداد لاجوردی | روزنامه اعتماد | يك روز كه لغو مرخصي‌ها بدجوري به رفيق هم‌خدمتي ما فشار رواني آورده بود، داشت به زمين و زمان ناسزا مي‌گفت.
سعي كردم آرامش كنم. مشكلات مالي داشت و ميانه خدمت مادرش بدحال شده بود و مشكلاتي بر مسائلش اضافه شده بود. او هم جز تماس‌هاي محدودي كه از تلفن كارتي پادگان داشت، كمكي از دستش برنمي‌آمد.
پيشنهاد دادم مسيري را همقدم شويم تا بوفه پادگان. هنوز به ميانه راه نرسيده بوديم كه يخش باز شد و قصه زندگي‌اش را برايم تعريف كرد. مشكلات زيادي پيش رويش بود. 



براي من تعريف كرد، چطور در دوره سربازي بايد مضاعف كار كند تا هم زندگي خودش را تامين كند و هم كمك حال خانواده باشد. پدر و مادرش مسن بودند و نياز به كمك داشتند، او بايد خرده زمان و اندك مرخصي خودش را به آنها هم اختصاص مي‌داد. پس چيزي براي تفريح و از تن به در كردن خستگي خدمت سربازي باقي نمي‌ماند. 
از نظر روحي و جسمي خسته شده بود و همين كه مي‌دانست هنوز ۱۹ ماه از سربازي باقي مانده است، بيشتر كلافه مي‌شد. انگار در باتلاقي گير كرده بود كه حالا حالاها اميد بيرون آمدن از آن نداشت.
بحث به درخواست معافيت كفالت كشيده شد. 
حرف قانون معافيت كفالت برافروخته‌اش مي‌كرد. حين صحبت‌هايش فهميدم كه برادر بزرگ‌ترش با قانون كفالت معاف شده، اما مسووليتي را برعهده نگرفته، به قول خودش فقط با «كارت معافيتش عشق مي‌كند و پاسپورت گرفته و اين طرف و آن طرف مي‌رود» حرفش اين بود كه كفيل واقعي اوست و نه برادرش. حق داشت. قانون نتوانسته بود كفيل واقعي را شناسايي كند.
قانون كفالت، خيلي صلب است. قانونگذار فقط به فرزند ذكور ارشد اهميت مي‌دهد‌ و او را به عنوان كفيل به رسميت مي‌شناسد. اصلا پيگيري نمي‌كند كه شايد فرزند ذكور اصغر بيشتر از ارشد، پيگير امور پدر و مادر نيازمند مراقبش باشد و كفيل واقعي فرزند ارشد نباشد.
قانون هيچ پيش‌بيني نكرده، اگر اين وضعيت پيش بيايد، حالا تكليف چيست؟ مثلا قانونگذار  وقتي قانون معافيت‌ها را وضع مي‌كرده، هيچ توضيحي نمي‌دهد كه اگر فرزند ذكور ارشد به تكاليف كفيل بودن خودش عمل نكند، چطور مي‌توان او را از امتياز ساقط كرد؟
همين بي‌تفاوتي قانون بيشتر نااميدش مي‌كرد. انگار در اين جهان هيچ‌ كس او راحمايت نمي‌كرد و او تنهاست.
من در دوره خدمت يكي، دو نمونه ديگر هم ديدم كه برادر ارشد از طريق قانون كفالت معاف شده بود، اما در واقعيت همه مسووليت‌ها بر عهده كسي دیگر بود. پسر كوچك‌تر هم بايد سربازي مي‌رفت و هم خدمت پدر و مادرش را مي‌كرد. اين سربازها شرايط واقعا سختي داشتند. اضطراب تمركزشان را گرفته و امان‌شان را بريده بود. مرخصي براي اينها فرصت رهايي از پادگان نبود، بلكه شروع يك مراقبت ديگر در خانه بود. براي همين اين‌جور آدم‌ها عين انبار باروت بودند، كوچك‌ترين محركي در پادگان مي‌توانست خشم آنها را برانگيزد.
به قولي معلوم نيست كفيل واقعي كيست؟

معافیت کفالتخدمت سربازیفشار روانیمشکلات مالی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید