بانو تقیان
بانو تقیان
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

داش موزیک

بهنام بانی دارد «جای تو اینجاست، توی یه گوشه از قلبم» را می‌خواند و من طبق معمول دارم پرت می‌شوم به روزهایی که برای اولین‌بار این آهنگ را شنیدم. از توی آن روزها می‌شود دود غلیظ هزار خرمن سوخته را دید.

از مجتبی شکوری یاد گرفته‌ام برای این لحظاتی که مغز مهربانم برای دفاع از من و حفظ امنیتم، خطرهای اطرافم را یادآوری می‌کند، یک اسم انتخاب کنم. بعد با همان اسم صدایش کنم و بگویم: «خاطرت جمع باشد. حواسم هست که حواست به من هست» و ازش تشکر ‌کنم که هوای من را دارد و بخواهم برود یک طرف دیگر تا به کارهایم برسم.

بعد بروم از توی یکی از کشوهای مغزم، یک آهنگ دیگر بردارم که اتفاقا خیلی هم دلچسب است. مثلاً یک آهنگی هست که مرا می‌برد به حداقل ۳۰ سال پیش و شهر شیراز و باغ‌های مرکبات و انار کنار جاده ده‌خیر و مراسم عروسی دخترک دارابی و حوض وسط خانه داداش و کشاورزی که سر جالیزش نشسته و دارد خیارها را وجین می‌کند و راننده کامیونی که برایش دست تکان می‌دهیم و لبخند می‌زند و یک بوق ممتد جگردار هم کنارش و بعد ما به نشانه تشکر برایش دست می‌زنیم و کیلوکیلو قند توی دلمان آب می‌شود.

{لذت یادآوری‌اش همینقدر نفس‌گیر بود که خواندی!}

توی کشو یک آهنگ دیگر هم هست که هر بار پخش می‌شود می‌روم به عصر یک روز بهاری در خوابگاه هرندی دانشگاه یزد، جایی پشت ساختمان، آنجا که بندهای رخت را بسته بودند. هم‌اتاقی‌ام یک بلوز قهوه‌ای تنش کرده و یک سبد سفید پر از لباس توی دستش دارد. یک تکه از موهای خرمایی فرفری‌اش را روی پیشانی رها کرده و بقیه موهایش را با یک کش مشکی جوری بسته پشت سرش که از روی گوش‌هایش هم رد شود و مرا یاد آن بیت حافظ می‌اندازد که: «بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه‌بان دارد، بهار عارضش خطی ز خون ارغوان دارد» و دارد با ته‌لهجه قمی و اراکی زیر لب زمزمه می‌کند: «ای که به شب‌هام صبح سپیدی، بی تو کویری بی‌شامم من، ای که به رنجام رنگ امیدی، بی تو اسیری در دامم من».

بعد هم ذهنم می‌دود سمت شب تولدم و آن همه ریسه که با تراکت‌های رنگی درست کرده بودیم و زن‌داداش کبری شده بود داماد و ریش گذاشته بود و فائزه عین خواهر شوهرهای پرهیجان، هی کل می‌کشید و برادر فرضی فرنگ رفته‌اش را از چشم و گوش ما در می‌آورد!

می‌بینی «داش موزیک»، می‌بینی با تو چه جاهای خوبی می‌شود رفت؟ حیف تو نیست که همه‌اش سرت توی خاطرات دودزده و سیاه باشد؟

موزیکخاطره
بانو تقیان، ارشد زبان و ادبیات فارسی، نویسنده و ویراستار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید