ویرگول
ورودثبت نام
عاطفه ظهرابی
عاطفه ظهرابی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

بدون تو...

جهان من بدون تو جهان خاک و خاکستر

درون چشمه خشکیده هزاران جام نیلوفر

مقیم قلب تو ماندم شبیه صخره‌ی سنگی

نه آن موجی که جا گیرد کنار ساحل دیگر


جهان من بدون تو ، جهان ماتم و اندوه

پیاپی ضربه‌ی تیشه به روی شانه‌های کوه

هزاران آتش خفته ، هزاران بغض دردآلود

به سینه می‌زند چنگ و نشسته در گلو انبوه


بدون تو به جامانده ، تن افسرده و رنجور

ز دستم رفته تخت بخت، ز سر افتاده تاج نور

شراب جام خورشیدی، به بانگ و نغمه‌ی داوود

کجایی تا بنوشانی به بزمم باده‌باده شور


جهانی اینچنین سرد و هوایی اینچنین سنگین

چه لذت دارد این زندان، چه دارد این تن ننگین

فریبِ تازه ای دنیا، فراموشم شود غم ها

برقصانم به ساز خود ،بپوشان جامه‌ی رنگین


#شعر_عاطفه_ظهرابی



بدون توعشق
سروده های عاطفه ظهرابی- Atefe zohrabi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید