دو روز پیش نسخه الکترونیکی کتاب «مزخرفات فارسی» به نویسندگی آقای رضا شکراللهی را تهیّه کردم، از همان صفحات ابتدایی کتاب چشمانم گرد شده و ورقلمبیده بود؛ اصلا باور نمیکردم بتوانم بعد از مدتها چنین ادبیات شیرینی را تجربه کنم، آنقدر شیرین بود که شاید گاهگاهی آب از لب و لوچهام آویزان میشد.
ادبیات کتاب به گونهای بود که تمامی لحظات خواندن کتاب خودم را همراه با نویسنده در فضای تک تک گزارهها و نقل قولهایش حس میکردم، حتی زمانی که تکهای از یک روزنامه یا نوشته را نقل قول میکرد انگار میکردم همانلحظه در حال مطالعه کل آن روزنامه یا نوشته هستم.
تصوّری که از کتابهای دستور نگارشی داشتم این بود که با یک تیتر خشک، ابتدا قانون نگارشی را مطرح میکنند و بعد از آن در چند پاراگراف مثال میزنند و درست و غلطش را مشخص میکنند. اما با این «مزخرفات» جناب شکراللهی فهمیدم که مطالعه و آموزشِ دستورات نگارشی چقدر میتواند جذاب و شیرین باشد و اصلاً با همین شیوه ادبیات چقدر میتوان زمان مطالعه در یک گروه یا حتی یک کشور را بالا برد، تا مجبور نباشیم تند تند آمار از خودمان در کنیم و صدای وا مصیبتا سر دهیم که آهای قشر فرهیخته! زمان مطالعه در کشور رو به کاهش است و کاری کنید.
یکی نیست به این عزیزان بگوید وقتی با هزار مصیبت در این دورانِ وانفسایی که رکود رکورد میزند و ما به خاطر کمک به فرهنگ دست در جیب میکنیم و چندرغاز پول پساندازمان را بابت کتاب میدهیم و میبینیم که هیچِ هیچ هم برایمان نداشت، روز به روز مجبور میشویم رکورد بزنیم و در زمان مطالعه رکود ایجاد کنیم.
همین چندوقت پیش یک کتاب به اصطلاح تخصصی! خریدم، وقتی مطالعه کتاب تمام شد، با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه رسیدم که از ۳۴۰ صفحه کتاب شاید ۴۰ صفحه مفید بیشتر نداشت، آن هم با چنین ادبیات مزخرف و منحطّی.
بگذریم...، به شدت چنین کتاب پرباری را به عزیزان مخاطب خود پیشنهاد میدهم، کتابی که به شیرینترین شکل ممکن دستورات نگارشی، شأن نزول! بعضی از لغتها و ضربالمثلها و غلطهای مزخرف مشهور را بیان کرده و از همه مهمتر میتواند آب از لب و لوچهتان آویزان کند.