barbod
barbod
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

پرتره بانویی در آتش


حس ملتهب من نسبت به این فیلم:

چه می‌خواستی که برگشتی اورفه آنجا که تا زیستن فقط چند قدم مانده بود، چه می‌گفتی اگر مرگ التهاب دیدن را به مقدار دیگر باد سپرده بود، جایی که طوفان، نام و ننگ را درو می‌کرد، چه می‌دیدی آنجا که قلب در رفت و آمدِ گدازه بی‌مقدار نشسته بود برای خون نزدن...
نشسته‌ام آن‌سوی نواختن و خیره‌ام به تو پس از مرگ برای تقریبا دیدنت، برای پریدن و پنجره یافتن در التهاب بوسیدن جایی که بوسه حرام است در صف مردان ِ بی‌مقدار خاک فروش، من از همه رنگ‌ها به رنگ لبانت گریه می‌کنم چه می‌گفتی اگر بازگشته بودم، در غروب آنجا که دامنت آتش گرفته بود به احتیاج دیدنت و شاید بوییدنت ...چه می‌گفتی هیلیوس...




پرتره بانویی در آتشسینمافیلماورفهعشق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید