در چند سال گذشته که مطالعه ام راجع به توسعه ی فردی و productivity زیاد تر شده، ایده های زیادی را شنیدم و راه های مختلفی را امتحان کردم. کمتر دیدم (شاید هم زیاد نگشتم) که دیگران از تجربه ی خودشون حرفی بزنن، در عوض، چیزی که زیاد مطرح میشه ایده های تکراری هست برای "مدیریت زمان" و "مفید بودن" و غیره...
میخوام خلاصه بگم که:
دلیش (برای من) این هست که بدون داشتن این اطلاعات نمیتونیم خودمون را درست ارزیابی کنیم و حتی اگر هم بخوایم ارزیابی کنیم صرفا یک حسی داریم که دقیق نیست.
"چیزی که نشه اندازه گرفت را نمیشه مدیریت کرد"
مثلا حس میکنید که زیاد کتاب میخونید، ولی وقتی کتاب خوندنتون رو ثبت میکنید میبینید اونقدام نبوده! یا یه عادتی رو میخواید به وجود بیارید و میخواید ببینید استمرارتون چطور بوده...
تقریبا تمام اپلیکیشن هایی که برای دنبال کردن روند انجام یه کار و به وجود آوردن یه عادت جدید هستش رو یه دستی بردم بهشون. از A Tracker و Toggle تا Momentum و Habitica و Productive. همشون خیلی خوشگل و جذابن، و اولش خیلی پیگیر ازشون استفاده میکردم ولی نتیجه همیشه یکی بود:
بعد از نهایت 2 ماه استفاده ازشون متوقف میشد!
یه مدت زیادی این پروسه ی ثبت کردن رو متوقف کردم تا اینکه یه ویدیو از Nathaniel Drew، از یوتیوبرهای بسیار استخون دار و مورد علاقم، دیدم راجع به همین موضوعِ دنبال کردن و ثبت عادتها و کارهای روزمره. ناتانیل میگه:
ایده ی دنبال کردن عادتها و الگوهای زندگیمون میتونه خیلی قدرتمند باشه، ولی باید خیلی ساده باشه، وگرنه استمرار و پایداریش از بین میره.
مشکل کار با این اپلیکیشن های قشنگ و زیبا هم همین بود، یا خیلی پیچیده میشد یا خود اون اپلیکیشن به عاملی برای حواس پرتی تبدیل میشد!
راه حلی که ناتانیل پیشنهاد کرد، استفاده از یه دفتر سادست و یه جدول برای دنبال کردن عادتها یا کارهاییه که مدنظرمونه.
برای شروع میتونین با فرمت ناتانیل جلو برین و به مرور زمان، هر ماه بهبودش بدین. ورژنی که من باهاش شروع کردم عینا کپی ویدیویی بود که دیدم:
نسخه ی اولیه ی من اینجوری شد:
که همینجوری که میبینید قسمت "خواب" کاملا خالیه و انجامش ندادم. توی قسمت عادتها هم بعضی کارها اصلا انجام نشده یا یه سری کارها مثل مسواک زدن رو نوشتم که برای من مهمه چون بهش عادت ندارم و میخواستم در خودم به وجودش بیارم. حتی عادت های بدتون رو هم میتونید ثبت کنید (بعدا موقع تحلیل به دردتون میخوره). کلا خیلی پیچیدش نکنید وگرنه میشه مثل همون قضیه ی استفاده از اپلیکیشن ها; اگر زمان انجام اینکار زیاد بشه، احتمال اینکه در طول زمان مستمر انجامش بدید میاد پایین.
بعد از 8 ماه، نسخه ای که ازش استفاده میکنم به این صورت دراومده: (اینم بگم که با این کار رکورد استمرار خودم رو در انجام کارهای اینچنینی زدم و یه چیز پایدار شده):
دیگه مثل نسخه ی ماه اول، پر نیست از کارها. کاملا محدود شده به وقایعی که نیاز دارم دنبالشون کنم. مثلا دیگه مسواک زدن توش نیست چون بصورت مداوم هر روز انجام شده.
برای من، تمرین استمرار انجام یک کار هستش. راستش تا الان خیلی نتونستم از تحلیل هاش استفاده کنم. و شایدم واقعا اینکارا هیچ فایده نداشته باشه! نمیدونم! شما باید نسخه ی خودتونو پیدا کنید شاید براتون گشایشی داشته باشه و نکته ای رو راجع به خودتون بفهمید!
در نهایت همه ی این کارها، نتیجه مهم هستش. اینکه شما حس کنید واقعا دارید پیشرفت میکنید و نسبت به قبل بهتر عمل میکنید. اگر هم از عملکردتون راضی نیستید میتونید خودتون را درست ارزیابی کنید و برای بهبود اقدامی در نظر بگیرید.
راستش نظرم راجع به بخش آخر عوض شده و کلا به این کار. چند سال شده که دیگه انجامش نمیدم و به نظرم الان در این برهه از زندگی نکته ی خاصی نداره و بیشتر حس این رو بهم میده که الکی دارم یه کار مهم میکنم.
به نظرم برای کسی که مسیرشو هنوز پیدا نکرده، حوزه ی Productivity میتونه به شدت گمراه کننده باشه و این حس رو به که آدم خیلی داره از وقتش درست استفاده میکنه که معمولا اینطور نیست.