خواندن ۵ دقیقه·۱۰ روز پیش
دنبال کنید
ذخیره
هر آدمی از بدو کودکی با حوادث و ناگواریهایی روبرو میشود که وقتی خیلی شدید باشد به آن تروما میگویند.البته این شدت نه به معنای فیزیکی ، بلکه بسته به شدت اثری که بر روی روح و روان آن فرد گذاشته باشد تبدیل به یک تروما میشود.
در واقع تروما حالتی است که فرد به شدت غمگین یا مضطرب یا آشفته است و وقتی نشانه هایی از علت تروما دوباره بروز کند ، آن فرد به دلیل عدم امنیت وارد حالات غیر قابل کنترل می شود.(که میتواند جیغ و فریاد و ... باشد)
از سویی دیگر هر آدمی در کودکی و نوجوانی و جوانی تجاربی را کسب میکند که بعضی از آنها باعث می شود یک خوشی بیش از حد برای او ایجاد کند که باعث ایجاد لذتی شدید میشود و فرد اصطلاحا از خود بی خود می شود که به دلیل ترشح دوپامین در مغز است.
حالا وقتی فردی بر اساس ژنتیک ، روحیات ، محل زندگی و هر آنچه که در درونش است با تجربه یکی از این تجارب از خود بیخود بشود ، خطر شروع شده است.
منظورم از تجاربی که باعث آن لذت شدید میشود ، تجربه هایی نظیر سیگار کشیدن ، تریاک ، الکل ، کوکایین ، هروئین ، شیشه ، رابطه جنسی ، خودارضایی ، پورنوگرافی و هر چیز دیگری که آن لذت شدید را باعث شود که ممکن است کاملا برای یک فرد اختصاصی باشد و دیگران از آن اصلا لذت نبرند و یا حتی متنفر باشند.
یک ارتباط تنگاتنگ میان تروما و لذت وجود دارد ، یعنی وقتی فردی دچار تروما میشود (بزرگ و کوچک) به دنبال رها شدن و فرار از این تروما می باشد و نزدیکترین پیشنهاد روح و روان آن فرد به او ،همانا تجربه های لذت بخش اوست.یعنی فرد تا دچار یک اتفاق بد میشود ، به دنبال آرام کردن خود و خاموش کردن ترس و اضطراب آن منبع لذت را مصرف میکند و احساس راحتی میکند و چون این تسکین موقتی است دوباره و دوباره و دوباره تکرار میشود و تبدیل به یک اعتیاد میشود.
*اعتیاد به رفتاری گفته میشود که فرد در انجام آن احساس اجبار میکند و نمیتواند آن را هر موقع که دلش بخواهد انجام بئهد و یا زمان آن را به روزبعد ، هفته بعد یا ماه بعد بیندازد آدرس صفحه وبی که میخواهید نمایش دهید را اعتیاد به رفتاری گفته میشود که فرد در انجام آن احساس اجبار میکند و نمیتواند آن را هر موقع که دلش بخواهد انجام بئهد و یا زمان آن را به روزبعد ، هفته بعد یا ماه بعد
قسمت تاریکتر این ماجرا آن است که وقتی فرد از منابع لذت بخش برای فرار و تسکین استفاده میکند اولا هر بار مجبور است دوز مصرفیه خود را بالاتر ببرد تا دوباره همان لذت اول را تجربه کند(به دلایل تخریب نورونهای مغز) و ثانیا به مرور به دلیل کاهش توانایی تصمیم گیری در مغز ، برای موضوعات خیلی پیش پا افتاده نیز ، نیاز به مخدر و مسکن را احساس میکند و عملا تصمیم گیرنده زندگی اش ماده مصرفی او میباشد.
موضوع زمانی جالب و نگران کننده میشود که آن فرد برای تامین آن لذت دست به هر کاری میزند بگذارید