نشریه طلیعه
نشریه طلیعه
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

دانشجو در تکاپوی تحصیل فرهنگ

نام بردن از دانشگاه و دانشجو برای افراد، همواره تداعی‌گر فضایی علمی، در عین حال گرم و پر از تکاپو، جنب‌وجوش و کشمکش است. این مسئله به عنوان تفاوتی پررنگ بین مدرسه و دانشگاه درنظر گرفته می‌شود؛ به‌طوری که می‌توانیم ورود به دانشگاه را یکی از مراحل بزرگ تغییر و کسب هویتی مستقل برای دانشجو بدانیم.

این موضوع که در محیط دانشگاه، بسیاری از برنامه‌ها به‌خصوص در بُعد تحصیلی و شغلی، به خودِ دانشجو وابسته می‌شود و نظارت والدین و مسئولین محیط آموزشی به آن صورت وجود ندارد، علاوه بر اعتمادبه‌نفسی که به او می‌دهد، زمینۀ رشد شخصیتی در زمینه‌های گوناگون را برای او فراهم می‌کند.

به عبارتی دانشگاه، فرصتی بزرگ و پایگاهی مطمئن در جهت پرورش چندبُعدی دانشجویان است. از طرفی، وجود شوق و علاقه در جوانان برای تک‌بُعدی نبودن، حس نیاز به استقلال فکری، کسب مسئولیت و فعالیت در حوزه‌های تأثیرگذار، کاملاً مشهود است و سابقۀ استقبال پرشور جوانان از جنبه‌های دیگر این نهاد علمی بزرگ را می‌توان از شکل‌گیری تشکلات و حزب‌های مختلف دانشجویی –از همان دورۀ حکومت پهلوی که دانشگاه تهران تنها مؤسسۀ آموزش عالی محسوب می‌شد- به‌وضوح درک کرد.

این احساس مسئولیت‌پذیری، پویایی و حرکت‌های نوآورانۀ جوانان، جریان امید و انگیزه را در شریان‌های آن جامعه، دانشگاه و به‌طور خاص خودِ دانشجو، به راه می‌اندازد و به مرور زمان، جامعۀ دانشگاهی در ابتدا با فراهم کردن فضاهای باز فکری و عملیاتی در عین مدیریت اصولی و پس از آن، با تکیه بر این نیروی خودجوش و استفاده از قدرت و طراوت جوانی آن‌ها، اتفاق‌های سازنده و بزرگی را رقم زده و سرعت حرکت جامعه را به سوی خودشکوفایی چندبرابر می‌کند.

به عنوان نمونه می‌توان از واقعۀ 16 آذر که به سبب حرکت‌ها و فعالیت‌هایی از این قبیل توسط جوانان دانشجوی دانشگاه تهران، روز دانشجو نامیده شد، الهام گرفت.

در کنار درنظر گرفتن این مسائل، امروزه وجود تشکلات دانشجویی با توجه به شرایط جامعه و افزایش چشمگیر میزان تأثیرگذاری دانشگاه و دانشگاهیان، از امری فرعی و جانبی به امری اصلی و ضروری تبدیل شده است. برای فهمیدن این مسئله کافی‌ست نفوذ جامعۀ دانشگاهی به لایه‌های پنهان و پیش‌فرض‌های عمیق آحاد جامعه، به‌خصوص قشر جوان و تحصیل‌کرده را در طی زمان مورد مشاهده و مداقه قرار دهیم.

دانشگاه به عنوان موتور پیشبرد جامعه از لحاظ تولید علم، در زمینۀ تولید فرهنگ نیز نقش غیر قابل انکاری ایفا می‌کند. از طرفی دیگر، همواره دانشجویانِ دغدغه‌مندی وجود داشته و خواهد داشت که احساس برانگیختگی نسبت به آیندۀ کشور و نگاه انتقادی و سازنده نسبت به کنون آن دارند؛ به اصطلاح، در عین متخصص بودن، خود را متعهد به ارتقای کشور می‌دانند. در چنین افرادی، وجود حس علاقه به تک‌تک افراد جامعه (فارغ از تفاوت‌ها) و نگرانی برای سرنوشت کشور (فارغ از مشکلات موجود)، آن‌ها را به حضور در گروه‌ها و اجتماعاتی، به سوی اهداف و جهان‌بینی مشترک سوق می‌دهد.

اهمیت به وجود آمدن این تشکلات توسط دانشجویان همفکر و فعالیت های آنان، به‌خصوص در حوزۀ فرهنگی که در حال حاضر موضوع و اولویت ماست، با مطرح شدن فضای مجازی به عنوان وسیله‌ای برای ارتباطات اجتماعی، بیش از پیش لازم به بررسی و دقت است.

نکتۀ مهم و اساسی این است که حوزۀ القای فرهنگ، به معنای حقیقی کلمه تغییر کرده است. بستر رسانه و شبکه‌های اجتماعی، راه برای تبلیغات عمومی و ایجاد ذهنیات جدید را به‌صورت گسترده فراهم آورده و به جرئت می‌توان گفت که تحرکات علیه فرهنگ و جامعه در عرصۀ تبلیغات رسانه‌ای، حتی بیشتر از عرصۀ امنیت و اقتصاد است؛ در نتیجۀ آن، ظهور صدمات فرهنگی و اجتماعی نیز چند برابر می‌شود.

حال در این موضع، تفاوت یک دانشجوی دغدغه‌مندِ مسائل فرهنگی با افراد عادی در چیست؟

تفاوت آشکارا در این اندیشه است که گروه اول صرفاً مصرف‌کنندۀ این تبلیغات و اطلاعات نیستند؛ بلکه با تفکر و دیدی هوشمندانه به آن می‌نگرند و تلاش بر این دارند که به شکلی جاهلانه و غافلانه، خورندۀ مطالب نباشند و این خطر را به بقیه نیز گوشزد کنند؛ چه‌بسا همین غفلت و جهل، ابزار مهمی برای نتیجه‌دهی این تبلیغات ضدفرهنگی است.

در تشریح وظایف و نحوۀ برخورد، این نکات قابل ذکر است:

در وهلۀ اول، دانشجو باید در این حوزه از دید خارجی، عملیات روانی دشمن را بشناسد و از دید داخلی، بر جبهۀ خودی نقد وارد کند؛ اما این موضوع بسیار اهمیت دارد که چگونگی و چیستی این اشکالات را دقیقاً معلوم کند تا مورد استفاده و سوءبرداشت قرار نگیرد.

یک فرد فرهنگی، در زمینۀ نقد و اصلاح، علاوه بر اینکه به‌طور شخصی باید نشان‌دهندۀ زیبایی‌های تفکر عمیقش باشد، از لحاظ اجتماعی نیز لازم است این مسئله را درک کند که بیان کردن نقشۀ راه برای نتیجه‌دهی عمومی، نیازمند جذابیت است. رویکرد او باید به شکل مناسبی آرایش و زینت‌دهی شود تا دستگاه فکری جامعه به آن تمایل نشان دهد. به عبارتی برای اینکه بتواند نقطۀ ورود به فرهنگ عموم را پیدا کند، علاوه بر زبان متقن و مستدل، باید اصطلاحاً رگ خواب جامعۀ مخاطب را به دست بگیرد (اینجاست که اهمیت و کاربرد بالای رشته‌های علوم انسانی، به‌خصوص انسان‌شناسی، مردم‌شناسی، روان‌شناسی، زیبایی‌شناسی اجتماعی، مهندسی اجتماعی، فنون اقناع و... در این زمینه روشن می‌شود.)

یک فرد فرهنگی، در زمینۀ نقد و اصلاح، علاوه بر اینکه به‌طور شخصی باید نشان‌دهندۀ زیبایی‌های تفکر عمیقش باشد، از لحاظ اجتماعی نیز لازم است این مسئله را درک کند که بیان کردن نقشۀ راه برای نتیجه‌دهی عمومی، نیازمند جذابیت است.رویکرد او باید به شکل مناسبی آرایش و زینت‌دهی شود تا دستگاه فکری جامعه به آن تمایل نشان دهد. به عبارتی برای اینکه بتواند نقطۀ ورود به فرهنگ عموم را پیدا کند، علاوه بر زبان متقن و مستدل، باید اصطلاحاً رگ خواب جامعۀ مخاطب را به دست بگیرد (اینجاست که اهمیت و کاربرد بالای رشته‌های علوم انسانی، به‌خصوص انسان‌شناسی، مردم‌شناسی، روان‌شناسی، زیبایی‌شناسی اجتماعی، مهندسی اجتماعی، فنون اقناع و... در این زمینه روشن می‌شود.)ا به دست بگیرد (اینجاست که اهمیت و کاربرد بالای رشته‌های علوم انسانی، به‌خصوص انسان‌شناسی، مردم‌شناسی، روان‌شناسی، زیبایی‌شناسی اجتماعی، مهندسی اجتماعی، فنون اقناع و... در این زمینه روشن می‌شود.)

برای درک اهمیت بالای آن در فعالیت‌های فرهنگی، کافی‌ست میزان تأثیرگذاری این بُعد از تبلیغات رسانه‌ای را در جامعۀ هدفشان مورد بررسی قرار دهیم. مثال مبرهنی از آن، ترویج غربزدگی روی فرهنگ‌های کشورهای غیرغربی‌ست؛ این باور در افراد به‌گونه‌ای زیبا القا می‌شود که بعد از مدتی، آن‌ها حتی تحمل شنیدن ذره‌ای زشتی در بطن و سبک زندگی غربی را ندارند؛ لذا در فعالیت‌های فرهنگی، ضمن حفظ ارزش‌های خود، مخاطب‌شناسی و توجه به تفاوت‌های سلیقه‌ای آن‌ها در اولویت می‌باشد.

مورد بعدی که در این زمینه اهمیت دارد، فهمیدن اولویت‌های فرهنگی، زمان انتقال و استفاده از ادبیات درست است. یک دانشجوی فعال در حوزۀ فرهنگی، باید با دیدی تحلیلی به جامعۀ خود و جامعۀ جهانی نگاه کرده، حکمت اجتماعی کسب کند، آزاد و رها باشد و کلامش را نه اسیر آگاهی خود، بلکه اسیر نیاز جامعه کند.

لذا اگر این اقدام انجام شود، هم نیازهای فرهنگی جامعه مرتفع خواهد شد و هم دانشگاه، وظیفه و تکلیف خود را علاوه بر بارور کردن علمی دانشجویان، در ایجاد یک زندگی با روحیۀ مسئولانه، جمعی و مولدانه به‌خوبی انجام داده است. از آن طرف، خود دانشجو نیز با تجربۀ انجام فعالیت‌های تشکیلاتی، تقسیم کار، مدیریت‌های جزئی و کلی، داشتن محفلی برای تفکر و مباحثه، مطالعات فراوان، پیش رفتن با مسائل روز جامعه، استفاده از تجارب دیگران در گذشته و حال، تلاش در جهت هرچه بیشتر پیوند خوردن با عقلانیت و منطق، کسب مهارت مبارزه با نفس، آمادگی روحی و معنوی و در نهایت حس مسئولیت در برابر فرهنگ و میهن، خود را به عنوان فردی فرهیخته و چندبُعدی پرورش می‌دهد.

حقیقتاً هر جامعه با داشتن چنین نیروی‌های نخبه‌ای، از ثروتمندترین جوامع محسوب می‌شود و علاوه بر مقاوم شدن در برابر هجمه‌های فرهنگی داخلی و خارجی، خود فرهنگ‌ساز خواهد بود؛ آن هم فرهنگی با پایه‌هایی مستحکم که ریشه در عقلانیت و جهان‌بینی درستی دارد.

فاطمه سادات لاجوردی

دانشگاه تهراندانشجوفرهنگجامعه‌شناسیروانشناسی
نشریهٔ بسیج دانشجویی دانشکدهٔ روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران https://t.me/taliemagpsyedu
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید