قبل از بررسی مفهوم سکوت و معرفی عمل سکوت لازم است مشخص شود که معلمان در کلاس درس چه معنایی برای سکوت دانشآموزانشان در نظر می گیرند. برای این منظور مصاحبههایی با معلمان انجام شد. طبق یافتههای بدست آمده در این پژوهش معلمان مشارکت کننده برای سکوت دانشآموزان یازده معنا را بیان کردند که عبارتاند از: سکوت برای تمرکز و تفکر، سکوت ناشی از درگیری ذهنی یا ویژگی فردی، سکوت به نشانه احترام، اعتراض، ندانستن، محافظت، بیانگیزگی، سکوت برای جلب توجه، پنهانکاری و سکوت تحمیلی.لازم به ذکر است این معانی میتوانند انواع سکوت دانشآموزان در کلاس درس نیز در نظر گرفته شوند.در ادامه به شرح هر یک از این معانی پرداخته خواهدشد.
۱- سکوت برای تمرکز و تفکر
با توجه به اظهارات شرکتکنندگان در مصاحبه یکی از دلایل سکوت دانشآموزان تمرکز و تفکر برای یادگیری است. به عبارت دیگر آنها سکوت میکنند تا بتوانند به مطالب خوب گوش کنند، تمرکز کرده، بیندیشند تا در نهایت به یادگیری دست یابند. به عبارت دیگر سکوت این دسته از دانشآموزان نشاندهندۀ دقت و گوشسپاری آنان به مطالب درسی برای آموختن است که به سکوت آنان معنا میبخشد. معلمان در زمانهای متفاوتی به این معنا از سکوت در کلاس درس اشاره کردهاند؛ بنابراین سکوت برای تمرکز و تفکر شامل سکوت برای تفکر و توجه برای یادگیری، مجذوب تدریس معلم، علاقه به مطلب درسی و نوشتن می شود. در ادامه به شرح و توصیف آنان پرداخته خواهد شد.
الف- تفکر و توجه برای یادگیری
یکی از مواردی که معلمان دررابطهبا معنای سکوت دانشآموزان اشاره کردند، سکوت آنها زمانی است که در حال اندیشیدن هستند. در این مواقع معلمان معنی سکوت آنها را «فکرکردن» بیان کردهاند که میتواند به علت توجه به درس باشد: «بله موقعی که داره تدریس میشه بچهها سکوت میکنن، فکر میکنن دیگه؛ چون اگه تدریس رو فکر نکنن که یاد نمیگیرن» (معلم ۹). به عبارت دیگر سکوت دانشآموزان در زمان تدریس میتواند به معنای تفکر و اندیشیدن آنها به مطالب تدریس شده از سوی معلم باشد. از نظر معلمان هدف از این سکوت یادگیری مطلب درسی بیان شده است.
همچنین معلمان به این نوع سکوت دانشآموزان هنگام پرسش شفاهی نیز اشاره داشتند. از نظر آنان سکوت در زمان پرسش کلاسی میتواند به دو صورت معنا شود. نوع اول سکوت دانشآموزان برای اندیشیدن و پاسخگویی به سؤال معلم و نوع دوم سکوت آنان برای تمرکز بر پاسخ دیگر دانشآموزان به سؤال معلم است تا آن را شنیده و بیاموزند: «درس میخواستم بپرسم بچهها باید گوش میکردن که خب بههرحال ممکن بود که این سؤال و من از اونا هم بپرسم بهخاطر همین توجه میکردن که خب وقتی که من سؤال رو از دانشآموز دارم میپرسم حالا اگرم خودشون؛ مثلاً بلد نبودن یا ضعفی داشتن اگه دانشآموز درست جواب میداد که خب اینا هم یاد میگرفتن اگرم که مشکل داشتن سعی میکردن زودتر جواب رو به دست بیارن و آماده داشته باشن اگه از اونا سؤال کردم جوابگو باشن» (معلم ۸).
ادامه دارد...