بهداد مرسلپور
بهداد مرسلپور
خواندن ۳ دقیقه·۷ سال پیش

پدرخوانده 4، سرمایه گذاری بر روی استارتاپ ها

سال 96 برای استارتاپ ها، سالی پر از اتفاقات عجیب بود. اتفاقات خوب و اتفاقات بد. سال 96 سال ظهور هزاران استارتاپ در اقصی نقاط کشور بود. اما در انتهای سال 96 کدام استارتاپ را بیش از همه موفق تر میدونید و اسم اون رو زیاد شنیدید و آینده ای روشن برای اون در نظر گرفتید؟ (امثال اسنپ، دیجی کالا و ... سال هاست پرچم دار هستند و شاید درست نیست که اسم استارتاپ رو برای اونها در نظر بگیریم و به عبارتی به کمپانی های بزرگی تبدیل شده اند). بی شک اسم استارتاپ «کشمون» رو امسال زیاد شنیدیم و طبق گفته اینفلوئنسرهای استارتاپی کشورمون، آینده روشنی برای این استارتاپ وجود داره و امسال متعلق به اونه.

اما ذهن پر تلاطم من چیز عجیبی رو در مورد کشمون و البته اکوسیستم استارتاپی ایران میبینه. اون هم حضور یک مافیا و پدر خوانده در این اکوسیستمه. کسی که تعیین می کنه امسال کی باید معروف بشه و کی نشه و همه ما به نوعی تحت الشعاع درخواست های اون هستیم. البته قصد توهین به هیچ یک از دوستان و افراد مهم اکوسیستم استارتاپی ایران ندارم و همه در کنار هم برادر هستیم، اما به قول ناصر غانم زاده عزیز : « اکوسیستم استارتاپی که نشه ازش انتقاد کرد، به درد نمیخوره »

برگردیم به اسفند 95. هفته نامه شنبه پیش بینی کرد که در سال 96 یک استارتاپ شهرستانی، ظهور خواهد کرد. و بعد از آن در آبان 96، هشت ستون کامل رو به استارتاپی که در فروش زعفران فعالیت می‌کند، اختصاص می دهد. و این در حالی است که در تیر ماه نیز یک گریزی ساده به همان استارتاپ می کند.

بهمن 96 همان استارتاپ برنده مسابقه کارزار می‌شود و در این میان رقبای سرسخت تری نیز داشته است اما داروان او را انتخاب می کنند.

در همان ماه، در جشنواره وب و موبایل ایران، این استارتاپ غرفه ای را تهیه می کند و وزیر جوان در یک توئیت، تنها از فعالیت او خوشش می آید و لذت می‌برد و معرفی می کند.

در ماه های اسفند، همه ی استارتاپ ها برای اینفلوئنسرهای اکوسیستم هدیه می فرستند، اما در شبکه های اجتماعی این عزیزان، بیشتر هدیه آن استارتاپ است که نمایش داده می شود و معرفی سایر هدایا همه با هم به صورت اجمالی صورت می گیرد؛ اما هدیه آن استارتاپ چیز دیگری است.

چندین اینفلوئنسر در کانال های ارتباطی شان از موفقیت های آن استارتاپ می گویند و هر جا میروند از آن می گویند.

و در نهایت در روز های آخر سال بیان می شود که برترین استارتاپ سال 96، همان استارتاپی است که در تمام این مدت از آن می گفتیم.

قصد ندارم فعالیت خوب این استارتاپ رو زیر سوال ببرم و مطمئنم که ارزش خوبی را عرضه می کنه، اما احساس می کنم، این حجم از پروموشن برای یک استارتاپ کمی بی سابقه است. و این در حالی است که در کشور استارتاپ های بسیاری وجود دارند که ارزش پیشنهادی بهتری را عرضه می کنند و به سلامت و تندرستی می اندیشند و از همین الان برای بحران های سال های آینده کشور، خود را برای کمک کردن به مردم آماده کرده اند؛ و یا شبیه این استارتاپ، استارتاپ هایی وجود که چنین ارزشی را عرضه می کنند. اما چه شده که از وزیر ارتباطات گرفته تا مدیران شتابدهنده ای که هیچ گونه ارتباطی با آن استارتاپ ندارند، از او تعریف می کنند.

این مسائل پشت سرهم باعث شده تا ذهن پر تلاطم مرا اینگونه به چالش بکشه؛ آیا واقعا پشت اکوسیستم ما یک پدرخوانده وجود دارد؟ پدرخوانده ای که کسی آن را نمی‌شناسد، نمی‌دانند کجاست، در کدام قسمت از دولت نشسته، یا اصلا در بخش خصوصی حضور دارد؟ ولی هر که هست، بی آن که در این مدت کسی متوجه حضورش شود، بیان می کند که چه کسی بالا بیایید و چه کسی پایین بماند. چه کسی حرف بزند و چه کسی حرف نزند.

به هیچ وجه قصد ندارم همانند دوستان مستند سازی که عنوان می کردند همه جاسوس هستند و ... باشم، اما مطمئنا این همه تعریف و تمجید، کمی غیر معمول و غیر معقول است. از همه ی این سلبریتی ها، اینفلوئنسر ها و خبرگزاری ها که تا بیشترشان دوست بنده هستند، درخواست دارم تا این موضوع رو به صورت منطقی برای من شفاف کنند.

سال خوبی داشته باشید. منتظر نظرات شما هستم. مرسی که وقت گذاشتید و این مطلب رو خوندید

پدرخواندهمافیاکشموناستارتاپکسب و کار
برای من لبخند نزدن بزرگترین گناه دنیاست. فکر می کنم کمی UX و تولید محتوا بلد باشم. الان هم مدیر روابط عمومی شتابدهنده‌ی شزان هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید