دوشنبه 24 اردیبهشت ماه، ششمین نشست حرف نو برگزار شد و این بار اکبر هاشمی، سردبیر و مدیر مسئول هفته نامه شنبه قصد داشت تا از اکوسیستم استارتاپی ایران بگوید. به رسم معهود دکتر رضا کلانترینژاد ابتدا سخنران را معرفی کرد و چنین گفت : « اکبر هاشمی کسی است که نبض اکوسیستم را در دست دارد و توانسته آن را به خوبی رصد کند. راز ماندگاری اکبر هاشمی در این اکوسیستم این است که وجه تعهد او به جامعه و آدمهای اطرافش بیش از منفعت طلبی شخصی اوست. »
پس از آن اکبر هاشمی شروع به صحبت کرد و در ابتدا از زندگی قدیم خود گفت که چگونه یک کارمند دولتی بوده و بیشتر زمان کاریاش در این شرکتهای دولتی بیهوده تلف میشد. پس از آن به همشهری آمده و به مدت 4 سال سردبیر ارشد آن بود. در این مدت کسب و کاری نو با نام « دیوار » در حال پیشرفت بود و میتوانست رقیب بزرگی برای همشهری باشد چرا که عمده درآمد همشهری از آگهیهای آن بود. اما برخلاف نظر او، مدیران همشهری این رقیب تازه وارد را نادیده گرفتند. به همین دلیل با دنیای مطبوعات خداحافظی کرد و با کمک چند تن از همین جوانان استارتاپی سعی در راه اندازی استارتاپی به نام E comment داشت و پس از آن گروهی با نام Content Group راه اندازی نمود.
چند روز پس از راه اندازی استارتاپش، بسیاری از خبرگزاریها محتواهای بسیاری را نشر دادند که در آنها استارتاپها را با عنوانهای استارتاپهای اسرائیلی و استارتاپهای آمریکایی میخوانند که باعث شد او را نسبت به فعالیت در استارتاپ خویش بیمناک کند. در همین زمان برای او پیامکی آمد که با نشریه شنبه، که قرار بود یک نشریه اقتصادی باشد و 5 سال پیش درخواست داده بود، موافقت شد و این در حالی است که او با دنیای مطبوعات خداحافظی کرده بود.
اما با دیدن بچههای پرنشاط استارتاپی که تمام زندگیشان را صرف کمک دادن به سایرین میکنند، تصمیم بر این گرفت تا این روایتِ نامناسبی که از اکوسیستم ایران ساخته شده را کنار زند و حقایق آن را بیان کند و در « شنبه » شروع به کار کرد
در طی این دو سال فعالیت توانست تقریبا یک بازخوردی خوبی از این اکوسیستم به جامعه ارائه دهد اما در این مدت مشکلات به قدری در حال افزایش هستند که بارها قصد داشت تا با این اکوسیستم خداحافظی کند. ولی به خاطر علاقه به کسب و کاری که صفر تا صدش را، خود ایجاد کرده، همچنان ادامه میدهد.
او در ادامه صحبتهایش به مشکلات موجود در اکوسیستم استارتاپی پرداخت و گفت : « زمانی که ما شروع به کار کردیم متوجه شدیم در اکوسیستم مشکل آموزش وجود دارد. بحران دانش داریم و تا زمانی که این بحران حل نشود این اکوسیستم بزرگ نخواهد شد. دومین بحران، نداشتن تجربه است. آدم هایی نداریم که قله دماوند را فتح کرده باشند تا ما را راهنمایی کنند. منتورهای ما کتاب خواندند و تنها نصف راه را رفتهاند و این خیلی خطرناک است.» از نظر او منتور کسی که قله موفقیت را حداقل یک بار فتح کرده باشد که متاسفانه کسی را در ایران نداریم. اگر امثال افرادی مانند شایان شلیله، شهرام شاهکار ، حسام آرماندهی و ... به فعالیت خودشان در کسب و کارشان پایان دهند، میتوان آن ها را منتور نامید.
سپس به سه موردی که در این مدت فراگرفته است که به کمک آن استارتاپها میتوانند رشد کنند اشاره کرد:
1. تمرکز: استارتاپ ها باید به طور کامل بر روی کسب و کار خودشان تمرکز داشته باشند و به عبارتی دیگر صبح از خواب بیدار میشوند، به کسب و کارشان فکر کنند و شب که میخوابند به کسب و کارشان فکر کنند.
2. شتاب: در هیچ شرایطی مدیران کسب و کارها اجازه ندهند تا از شتاب شان کاسته شود. ناامیدی آسیب بسیاری به شتاب وارد می کند اما این شتاب نباید از بین برود.
3. شبکه سازی: شبکه سازی بزرگترین ثروتی است که یک کسب و کار میتواند به دست بیاورد
در انتها نیز بدین نکته اشاره کرد که راهاندازی استارتاپ، راهی برای به دست آوردن ثروت هنگفت نیست. هرچند که ممکن است بعدها به ثروت دست پیدا کنیم اما اگر از همان ابتدا به ثروت و پولدار شدن بیندیشیم باعث میشود که از همان آغاز شکست بخوریم و ببازیم. باید به این نکته دقت کنیم که رفع نیاز مردم بعدها به همراه خودش ثروت می آورد. در این میان نیز خاطره ای از مجید حسینی بیان کرد: « پس از اینکه مجید حسینی توسط اکوسیستم به عنوان چهره سال، انتخاب شد، با او تماس گرفتم و گفتم چکار کردی که توانستی چهره سال شوی؟ و او پاسخ داد من هیچ کار نکردم، من نه سواد مارکتینگ دارم، نه سواد فنی دارم و ... من فقط شرایطی به وجود آوردم تا بچه هایم خوب کار کنند. »
و در نهایت این رویداد به همراهی یک سری پرسش و پاسخ به پایان رسید و شرکت کنندگان با آگاهی بیشتری نسبت به آینده خودشان و کسب و کارشان، محل نشست را ترک گفتند.