هر دوشنبه در شزان، یک جلسه کمیته راهبری برگزار میکنیم و در آن مدیران شزان، در مورد اتفاقات گذشته و وقایع پیش رو صحبت میکنیم. اما اینبار بنا به درخواست دکتر کلانتری نژاد و به سبب اینکه کارهای دیگری در کارخانه نوآوری داشتند، به دفتر جدید اما نیمه کاره شزان در کارخانه نوآوری رفتیم تا این بار جلسه را آنجا برگزار کنیم. موقعی که رسیدیم، زمان صرف ناهار بود و تصمیم گرفتیم اول، دلی از عزا در بیاوریم و بعد از آن به سراغ فکر کردن و حرف زدن و .... برویم. در همین حین فردی به همراه داوود تراب زاده از در وارد شدند. گویا آن فرد از داوود خواسته بود که به او کمک کند یا با او جلسهای داشته باشد و یا هر چیز دیگری؛ به هر حال آنها نیز باید غذا بخورند و در صف ایستادند. درست پشت سر من. من چون داوود را میشناختم سریع سلام کردم و او را « داوود جان » خطاب کردم. اما کاملا از چهرهی او واضح بود که او مرا به جا نیاورد یا بهتر بگویم، اصلا مرا نشناخت.
داوود را از کنفرانس یوایکس شیراز میشناسم. حرفهای قشنگ قشنگ میزد. از تجربیاتش میگفت و همه ما که شنونده بودیم، سودایی در سر داشتیم و شیطنتی هم به جان میکشیدیم، سعی میکردیم او را در گوشهای پیدا کنیم و با او سر صحبت را باز کنیم و اطلاعات بیشتری کسب کنیم. داوود هم کم نمیگذاشت. همه چیزی را که میپرسیدیم پاسخ میداد.
گذشت.
سال گذشته قصد داشتم تا یک NGO کوچکی از طراحان UX در کرمان راه بیاندازم و در این مورد از داوود کمک گرفتم. به من گفت چه کنم و چه نکنم. البته در این راه از خیلیها کمک گرفتم. اما سخنان داوود بیشتر از همه کمک حال من بود. هر چند که نشد در کرمان این کار را شروع کنم و برای کار به تهران و شزان آمدم.
توی توئیتر هم به دنبال توئیتهای داوود بودم. سبک زندگی قشنگی داشت. بازی می خرید و از مدیرش میگفت و من هم به او پاسخ میدادم و از کارهایش کیف میکردم. به هر حال او مرا آن روز نشناخت.
همه این داستان قشنگ را گفتم تا به این نکته ( که هرچند تکراری شده و همه آنرا بیان میکنند و کسی به آن عمل نمیکند ) برسم. که مشتریان شما، شما را نمیشناسند. شما استارتاپ میزنید. محصول میسازید، تبلیغات میکنید و هزار سر و صدا به راه میاندازید. اما آنها شما را نمیشناسند.
اگر فکر میکنید که در تلگرام با مشتریان حرف بزنید، رفتار و حرکاتش را زیر نظر بگیرید و یا حتی مثل من، آنها را با اسم کوچیک صدا بزنید؛ دلیل بر این نمیشود که آنها شما را بشناسند. لطفا با آنها دوست صمیمی باشید. این رمز موفقیته
داوود تراب زاده عزیز، ممنونم از