بهنام
بهنام
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

تاثیرات هوش مصنوعی بر آینده‌ی مشاغل

در مورد تاثیرات یا خطراتی که هوش مصنوعی برای آینده جوامع به خصوص مشاغل به همراه دارد نظریات متعددی تا به حال گفته شده، که این نظریات عمدتا مبتنی بر فیلم های تخیلی هالیوودی و تاثیرات هژمونی رسانه‌ای غرب در تجلیل از عظمت هوش مصنوعی است تا واقعیت.

هوش مصنوعی برای آنکه در شکل یک انسان کامل جایگزین انسان شود نیازمند وجود آگاهی و اراده است که وجود این هم معلول ارتباط در هم پیوسته‌ی جسم ارگانیک و جان (یا روح) است. جان از طریق جسم متکامل می‌شود و جسم در جهت انسان بودن خودش نیازمند وجود جان است. این همان فرقی است که انسان با حیوان (جسم محض) و فرشته (جان محض) دارد.

هوش مصنوعی جسم ندارد آن هم جسمی که ارگانیک باشد و اراده و آگاهی‌اش محصول پرورش توامان جسم و جان از نطفه تا انسان بالغ باشد.

تاثیر این را کجا می‌توان دید؟ هوش مصنوعی به دلیل آنکه جسمی ندارد تصمیماتش (اگر فرض کنیم که قدرت تصمیم گیری داشته باشد) فاقد اعتبار است زیرا نمی‌تواند به خودش آسیبی برساند یا سبب منفعتی برای خودش شود.

ما وقتی نزد یک پزشک می‌رویم و او به ما نسخه‌ای می‌دهد به او اعتماد می‌کنیم زیرا آن پزشک را دارای مسئولیت می‌دانیم. اول اینکه می‌بینیم دارای پروانه‌ی خاص طبابت است که از سوی دولت به او اعطا شده، دوم اینکه می‌بینیم دارای یک مکان ثابت فیزیکی است و یک تابلوی بزرگ بر روی مطبش دارد که اگر تقلبی باشد شهرداری یا نهادهای دیگر با او برخورد می‌کنند، سوم آنکه می‌بینیم همه چیزش شبیه یک دکتر است مثلا منشی دارد و درون اتاقش انواع تجهیزات پزشکی وجود دارد، چهارم آنکه می‌بینیم بیماران دیگری هم به مطب او رفت و آمد می‌کنند. اینها سبب اعتماد ما به آن پزشک می‌شود زیرا مطمئن هستیم که این پزشک یک موجودیت واقعی است. موجودیت واقعی این پزشک در ارتباط با محیط (جامعه) خودش تعریف می‌شود و هیچ موجودیت واقعی برخلاف مصالح خودش کاری نمی‌کند.

حال بیایید به جای این پزشک یک نرم افزار یا ربات را قرار دهیم. مثلا در گوگل راجع به نشانه‌های بیماری خود جستجو کنیم یا از یک نرم افزار هوشمند بخواهیم که برایمان نسخه بنویسد. اولا چگونه به آن اعتماد می‌کنیم و دوما اینکه اگر آن نسخه غیرواقعی و مضر باشد آیا توان پیگیری خواهیم داشت. یعنی کسی که مستقیما آن نسخه را صادر کرده مشمول مجازات قرار دهیم. حال ممکن است این مجازات از طریق مراجعه به مراجع قانونی باشد یا از طریق بدگویی و از بین بردن حسن شهرت.

این عامل هوشمند از آن جایی که جسم ندارد تصمیماتش متوجه «خود» نیست و لذا فاقد اعتبار است.

در خصوص عامل دیگر یعنی «جان»، هوش مصنوعی به این شکلی که امروزه دیده می‌شود قدرت تصمیم گیری ندارد. chatgpt به عنوان مثال تنها یک "پر کننده‌ی جای خالی" و یک تولید کننده‌ی متن است.

اگر در ظاهر دیده می‌شود که این عامل هوشمند در انجام برخی کارها بسیار سریع و موفق است تنها به این دلیل است که اولا اطلاعات صحیح فراوانی در مورد آن موضوع در منابع نسبتا معتبر اینترنتی (مانند ویکی پدیا) موجود است و این اطلاعات مرتبا و در طی چندین سال توسط جامعه‌ای از ویرایش گران تایید شده است، دوما آنکه آن کارها به شدت روتین و قاعده‌مند و تکراری هستند و قابلیت ساختارمند شدن را دارند و سوم آنکه حجم این اطلاعات به قدری زیاد است که پارامترهای نادیدنی را هم در بر می‌گیرد.

مشاغل خاص در رده‌های تکنولوژی و پزشکی و وکالت و انواع شاخه‌های مشاوره مبتنی بر همین پارامترهای نادیدنی عمل می‌کنند. موفقیت در این مشاغل نیاز به تجربه‌ی بالا دارد به این دلیل که با گسترش تجربه، حالت‌های «خاص» کشف می‌شوند.

مثلا یک پزشک مجرب، مستقل از آنکه مدرک تخصص و فوق تخصص دارد یا نه، تنها با مشاهده‌ی وضع بیمار، اطلاعاتی از قبیل سن و جنسیت و سابقه‌ی خانوادگی، انجام چند چک یا آزمایش ساده با دقت بالایی می‌تواند بیماری را تشخیص داده و درمان کند. یا یک وکیل با سابقه بر اساس تجربیات و مشاهدات قبلی‌اش در همان ابتدای پرونده می‌داند که از چه طریقی باید آن را پیگیری کند.

بر اساس حجم اطلاعات موجود از هر کدام از این مشاغل در اینترنت می‌توان دانست که انجام بسیاری از وظایف خودکار می‌شوند اما این به معنی حذف آن شغل نیست.

هوش مصنوعی تنها یک ابزار است که می‌تواند انجام وظایف (task) را ساده‌تر کند اما ماهیت شغل (job) متفاوت از وظیفه است.

وظیفه تنها بخشی از یک شغل است و هر سازمانی در هنگام استخدام افراد عوامل متعدد دیگری را در نظر می‌گیرد از قبیل تعهد به شغل و سازمان و حتی جامعه، روحیه‌ی تطبیق پذیری، مسئولیت پذیری، نحوه‌ی مواجهه با ارباب رجوع یا مشتری، نحوه‌ی حفظ خونسردی در هنگام بروز مشکل، رشد و توسعه فردی و حرفه‌ای و ابتکار عمل که سبب زنده بودن سازمان می‌شود. اینها قطعا مواردی هستند که هوش مصنوعی هرگز نخواهد توانست جایگزین آنها شود زیرا فاقد ویژگی‌های جسم و جان است و فاقد مرجعیت خود یا نفس.

اما هوش مصنوعی می‌تواند وظایف را سریعتر و ساده‌تر کند. مثلا یک وکیل به جای آنکه ساعت‌ها وقت مشغول خواندن یک پرونده کند در عرض چند دقیقه می‌تواند به خلاصه‌ی پرونده و موضوعات مهم درون آن دسترسی پیدا کند.

استفاده از ابزارهای هوشمند سبب می‌شود که انحصار کمتری به واسطه‌ی تجربه در این مشاغل وجود داشته باشد. یعنی تفاوت میان یک وکیل با تجربه و کم تجربه کمتر به چشم خواهد آمد که در برخی مشاغل احتمالا کمتر یا دیرتر به وقوع بپیوندد و در برخی دیگر از مشاغل که اطلاعات بیشتری از آنها در اینترنت موجود است و ارتباطات و پیچیدگی‌های انسانی کمتری دارند سریع‌تر.

اما از سویی ترغیب کارمندان و سازمان‌ها به استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی سبب ایجاد انحصار برای کمپانی‌های بزرگ عمدتا آمریکایی می‌شود. علاوه بر این مشخص نیست که ابزارهای هوشمند تا چه میزان برای یک گروه هدف خاص دستکاری می‌شوند یا نتایج درست تولید می‌کنند. برای مثال کنگره اخیرا در قانونی کارمندان دولت را از استفاده از هر ابزار هوشمندی به جز chatgpt منع کرده است. یعنی احتمال این را داده‌اند که نتایج این عامل‌های هوشمند درست نباشد (عمدی یا غیرعمدی) و این سبب بروز اشتباهات در امورات دولتی گردد.

هوش مصنوعیتکنولوژیجامعهمشاغلنقد اجتماعی
دغدغه هویت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید