در یک کانال خبری تلگرامی آمده بود:
ماجرای اوکراین وارد ابعاد جدیدی شده است. گویا ویروس کوید در آزمایش گاه زیستی اوکراین ساخته شده و در چین به عنوان اولین کشور پخش شده است. قرار بوده با ساختن یک ویروس کاملا جدید و هوشمنددر آزمایشگاه زیستی اوکراین بسیاری از جمعیت یا نژاد های خاص را از بین ببرند و فقط عده ای محدود زنده بمانند.
ویکتوریا نولاند (معاون سیاسی وزیر امور خارجه آمریکا) در جلسه کنگره گفت: اوکراین دارای آزمایشگاههای تحقیقات بیولوژیکی است و ما نگران آن هستیم که نیروهای روسیه کنترل این آزمایشگاهها را بدست گیرند.
پول این آزمایشگاهها را گویا آنتونی فائوچی، بیل گیتس و جورج سورس که از بزرگان گلوبالیست ها هستند تامین میکردند و خانواده جو بایدن به بهانه مشاوره نفت آنجا فعالیت داشتند. ابعاد ماجرا بسیار بزرگتر از تصور است.
فعلا با حمله روسیه این آزمایشگاه به دست نیروهای پوتین افتاده و علت واکنش شدید و سراسیمه گلوبالیستها این موضوع است. /بورس نیوز
قبلا در اینجا از نظریهی توطئه در بعد علوم شناختی و فردی صحبت شد. خطاهای شناختی مانند Agency Detection عامل گرایش مردم به این نظریههاست به این معنی که مردم دوست دارند برای هر اتفاقی یک عامل جاندار را تجسم کنند. مثلا بوتهای که تکان میخورد بهتر است یک حیوان درنده پشت آن باشد تا آنکه تکان خوردنش در اثر باد باشد و به این وسیله شخص میتواند خطرات بالقوهی محیطی را بهتر پیشبینی کند. اگر ترور کندی تصادفی هم بوده باشد مردم ترجیح میدهند آن را با نقشه و غرض و هدف قبلی حساب کنند.
جدای از خطاهای شناختی، انسان یک تمایل باستانی به «داستان پردازی» دارد. وقتی فردی به اسم جرج اسمیت در ۱۵۰ سال پیش تصمیم به رمزگشایی کتیبههای بینالنهرین متعلق به ۳۰۰۰ سال قبل گرفت متوجه شد که چیزی که روی این سنگ نوشتهها هست یک قصه است، داستان گیل گمش، که تمامی جلوههای یک داستان مدرن را داراست، از سفر ماجراجویانهی قهرمان اصلی گرفته تا ماجرای عشقی با زن اغواگر. بشر هزاران سال است که به همین صورت قصه میبافد و حتی شایعه میپراکند. داستانها به انسان این فرصت را میدهند تا حس کنند که روی جهان کنترل دارند و در زمان ناامنی، الگوهای مشخصی را از محیط پیرامون تشخیص دهند.
در امور طبیعی به طور واقعی هیچ معنایی نهفته نیست. مثلا یک مورچه یا زنبور عسل تنها از دید انسان است که دارای صفاتی همچون «زحمتکش» و «فداکار» میشود ولی در ذات این موجودات چنین معانی وجود ندارد و در واقع این صفات فرضی «علت» رفتار این موجودات نیستند. در قرآن نیز آمده که خداوند به طور مستقیم به زنبور وحی میکند و این قضیه در عرفان اسلامی عمق فراوان یافته به خصوص برای مقابله با کسانی که با نگاه علیتگرایانه و علمی یا شبه علمی و فلسفی به دنبال کشف ارتباط جهان مادی و غیرمادی هستند. اما انسان ذاتا تمایل به پیدا کردن علتها دارد و اگر نتواند آن را پیدا کند حتما خیالبافی میکند و برایش داستانی میسازد. داستان کمک میکند تا انسان از اتفاقات تصادفی «معنا» را دریافت کند.
شاید آن آزمایش هیدر-سیمل را دیده باشید که از ۳۴ دانشجو خواسته شد تا یک فیلم کوتاه را ببینند که در آن دو مثلث و یک دایره از یک طرف به طرف دیگر حرکت میکنند. وقتی از دانشجویان خواسته شد تا فیلم را توضیح دهند ۳۳ نفر شروع کردند به قصه ساختن بر اساس شخصیتهای انسانی و فقط یک دانشجو بود که واقعا همان اشکال هندسی را میدید. مثلا یکیشان گفته بود «مثلث به طرف خانه حرکت میکند، در را باز میکند، وارد خانه میشود و در را میبندد» و یکی دیگر گفته بود «مثلثها با هم میجنگند، مثلث بزرگ پیروز میشود و دایره وارد خانه میشود». این فیلم فقط راجع به چند شکل هندسی است ولی آدمها ذاتا تمایل دارند تا چنین داستانهایی را از درون آن بیرون بکشند.
در بُعد اجتماعی اما میتوان گفت که نظریههای توطئه معمولا از آمریکا صادر میشوند هر چند که در جامعهی خود ما نیز طرفداران زیادی دارند. دلیل اینکه چرا این نظریهها بیشتر از طرف آمریکا میآیند را دقیقا نمیدانم اما در خود آمریکا طرفداران این نظریهها به لحاظ اجتماعی غالبا طردشده و منزوی هستند و مثلا کمتر یک شهردار و فرماندار یا استاد دانشگاهشان را میبینید که از این حرفها بزند ولی در ایران اینگونه نیست و فرافکنی مشکلات از ۱۵۰ سال پیش تاکنون گفتمان غالب سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ما بوده و یک تفاوت ما با آنها همینجاست.
در دههی ۱۳۶۰ جزواتی در آمریکا توسط «لیندن لاروش» منتشر شد که مقامات بلندپایهی آمریکایی را ستون پنجم دستگاه جاسوسی انگلستان مینامید که با اشارهی ارباب خویش یعنی انگلستان، باعث وقوع انقلاب اسلامی در ایران شدند. این جزوات هیچ بازتابی در محافل آمریکایی نداشت اما سخت مورد توجه و پذیرش محافل ایرانی مقیم آمریکا واقع گردید.
توهم توطئه - احمد اشرف
از دیدگاه مسلمانان انقلابی، استعمار با کمک ستون پنجم به شکل اقلیتهای گوناگون، تهدیدی دائمی برای مردم مسلمان ایران به شمار میآید. از نظر چپ، امپریالیستها به همراه طبقهی بالا در حال دسیسه علیه کارگران و دهقانان هستند. از نظر جبههی ملی، امپریالیسم این بار به عنوان یک پدیدهی سیاسی، از طریق سرنگون ساختن مصدق، تنها نمایندهی واقعی ملت، خفقان را بر ایران حاکم کرد. به نظر سلطنتطلبها، قدرتهای خارجی به ویژه بریتانیا و روسیه، دائما برای نابودی سلطنت پهلوی به طور کلی و محمدرضاشاه به طور خاص توطئه کردهاند. در گفتهها و نوشتههای روحانیان و مسلمانان انقلابی نیم قرن اخیر «توطئههای استعماری» در همه جا کمین کرده است. استعمارگران به خاطر مسائل و مشکلات دیرین خاورمیانه مقصر هستند: افول تمدن اسلامی، تحریفهای محافظهکارانه اسلام و اختلافات بین دولت-ملتها، بین سنی و شیعه و بین ظالم و مظلوم. گفته میشود که قدرتهای استعماری طی سالها مستشرقین خود را به شرق فرستادند تا تفسیرهای نادرست از اسلام و قرآن را انجام دهند. و اینکه قدرتهای استعماری از طریق تقدیرباوری دینی و نیز ایدئولوژیهای سکولار به ویژه سوسیالیسم، لیبرالیسم، پادشاهی و ناسیونالیسم، برای تضعیف اسلام توطئه کردهاند. و نیز ادعا میشود که بریتانیا عامل به راه انداختن انقلاب مشروطه بود تا اسلام را متزلزل نماید.
پارانوئید در سیاست ایران - یرواند آبراهامیان
به طور کلی میتوان گفت که تئوری توطئه به لحاظ اجتماعی در ایران دارای این ویژگیهاست: