بهنام
بهنام
خواندن ۶ دقیقه·۳ ماه پیش

در باب آغاز

در ادامه‌ی این مطلب:

https://vrgl.ir/ihzfT


شروع کردن یک نقطه‌ی اساسی در انجام هر کاری است. به همین خاطر می‌گویند هر راهی با اولین قدم آغاز می‌شود حتی اگر آن راه ده هزار کیلومتر باشد. وقتی در احوالات افراد بی‌تحرک و افسرده دقیق می‌شویم، آنهایی که انگیزه‌ی انجام هیچ کاری را ندارند، می‌بینیم که همین نقطه‌ی شروع را از دست داده‌اند.

قیام که ایستادن و آغاز نماز است به همین دلیل مهم است. قیام هم ریشه‌ی استقامت است و این را می‌رساند که «انگیزه»ی اولیه برای ادای نماز بسیار مهم است. انگیزه‌ی ابتدایی مصادف است با مداومت و استقامت. به ندرت پیش می‌آید که کسی به قیام بایستد و باقی مراحل نماز را به پایان نرساند. چون فرد به قیام انگیخته شد، مراحل بعدی همچون حلقه‌های زنجیر در پشت سر آن می‌آیند. مثل اینکه وقتی زنجیری را می‌خواهی بکشی باید اولین حلقه را بکشی.

همچنین در یکی از تفاسیر «الم» در ابتدای سوره‌ی بقره گفته شده است که حرف الف نمونه‌ای از صفات خداست زیرا در ابتدای حروف و در ابتدای این سوره قرار دارد و خدا ابتداى جهان است، مستقيم است و انحراف ندارد، به حروف ديگر چسبيده نيست ولى حروف ديگر بدان پيوسته‌اند، و نیز اینکه از الفت مشتق شده است زیرا سبب تركيب و تأليف حروف ديگر ميشود همانطور که خدا سبب الفت خلق، و تركيب و تاليف جهان آفرينش است.

پس آغاز کردن یک ویژگی الهی است. انسان ذاتا رابطه‌ی نزدیکی با خدا دارد یعنی همه‌ی ویژگی‌های خدا به نوعی درون انسان هم هست و به همین خاطر فقط انسان است که خداپرست است و می‌تواند در جهت شناخت خدا قدم بردارد. اگر آن ویژگی‌های الهی درون انسان وجود نداشت محال بود که خداپرست شود. به قول غزالی «و آدمی را ممکن نیست که به آن چیزی ایمان آرد که وی را جنس آن نباشد» یا «ان الله عزوجل خلق آدم علی صورته».

این را بعضی به شکل برعکس فهم کرده‌اند و می‌گویند که این خدا نبوده که انسان را آفریده بلکه انسان خدا را شبیه خودش خلق کرده. به هر حال چه به صورت وارونه و چه درست به قضیه نگاه کنیم در آنچه که می‌گوییم فرقی ایجاد نمی‌کند و آن این است که آغاز کردن یک ویژگی خدایی است و به همین نسبت یک صفت انسانی.


https://vrgl.ir/jszAe

سیر تاریخی تمدن غرب و به تبع آن همه‌ی جوامع، به سوی آزادی و رهایی از همه‌ی قید و بندهاست یا به بیان دقیق‌تر، به سوی رهایی از هویت. از همین روست که می‌بینیم اصطلاح جدیدی را جعل می‌کنند به نام «هویت جنسی - gender identity» تا آن را مقابل نقش‌های تاریخی زن و مرد قرار دهند. لذا افراد دیگر زن و مرد خطاب نمی‌شوند که به طور تاریخی از سوی جامعه به آنها القاء می‌شود بلکه هویتی خود خواسته و خود ساخته دارند.

این رهایی مقوله‌ی آغازیدن را از دو جهت دچار دگرگونی می‌سازد به نحوی که جوانان نسل‌های جدیدتر را بیشتر از نسل‌های پیشین متاثر می‌سازد.

تاثیر نخست این است که در گذشته همانند امروز افراد زیادی بودند که توانی برای کار نداشتند یا چندان به خود جرات نمی‌دادند که خطر کنند و وارد محدوده‌هایی شوند که دیگران نیازموده‌اند. این افراد به دلیل آنکه تمایل به زندگی در حاشیه‌ی امن و متابعت گله‌ای دارند همزمان از فرصت‌ها و خطرات از هر دو در امان هستند اما توفیق چندانی هم در زندگی کسب نمی‌کنند.

تفاوت دوران فعلی با گذشته اینجاست که این افراد دیگر نمی‌توانند مرید، شاگرد، نوکر، نمک پرورده یا نوچه‌ی اشخاص بزرگ شوند و از باقیمانده‌ی حریم امن آنها ارتزاق کنند. بلکه در جهان جدید بایستی به جای غلام خانه‌زاد و شاگرد و چاکر، کارمند جایی باشند و نه به مثابه ابواب جمعی تحت تکفل یک خان یا سرور بلکه به عنوان کارمندان منفرد و دارای شخصیت و پرونده‌ی استخدامی و حقوق و مزایای رسمی کسب معیشت و معاش نمایند.

لذا در دوران جدید افراد ضعیف، یا آنهایی که شخصیت روبهی دارند مطابق با شعر روباه بی دست و پای و شیر از کتاب بوستان، اینها دیگر نمی‌توانند خود را در حریم شخصیت یک شیر تعریف کنند. مثلا نمی‌توانند بگویند آدم فلانی هستیم، بلکه مستمری بگیر دولت یا شرکت‌ها هستند.

این تک افتادگی و انزوا و رهایی در تفاوت زیست کارمندی با زندگی چاکری سبب تولید فشارهای مضاعف بر روح و روان این افراد می‌شود و آنها را در معرض آسیب‌های روحی و افسردگی قرار می‌دهد که تا پیش از این نمودی در هم تباران گذشته شان نداشته است.

تاثیر دوم در اینجاست که انفراد و رهایی افراد از یک نگاه معنی جهانی شدن می‌دهد. این یعنی افزایش آنتروپی، و بالا رفتن تعداد حالت‌هایی که افراد و موجودیت‌ها و موقعیت‌ها در معرض همدیگر قرار می‌گیرند.

آزادی افراد از گروه‌هایی که در گذشته می‌بایستی تمامی عمر و زندگی و شغل و خانواده‌ی خود را محدود به آن می‌کردند سبب می‌شود تا روابط میان انسان‌ها و موجودیت‌های تمدنی و موقعیت‌ها به نحو بی سابقه‌ای گسترده شود.

این را به طور واضح در فضای مجازی می‌بینیم که افراد چگونه آسان به همدیگر متصل می‌شوند. در جاهای دیگر نیز به همین نسبت تظاهر افراد در موقعیت‌های مختلف بیشتر می‌شود و از همین جاست که رقابت‌ها نیز فزونی می‌گیرد.

می‌توان بازار کار جهانی را مثال زد که برای هر موقعیت شغلی ممکن است هزاران نفر اقدام (apply) کنند در حالیکه در مشاغل دنیای سنتی اینگونه نبود. در سایر مقوله‌های زندگی که افراد ناگزیر به رقابت با دیگران هستند نیز چنین وضعیتی وجود دارد.

بالا رفتن میزان رقابت از یک سو باعث ایجاد عدالت بیشتر در توزیع موقعیت‌ها و امکانات می‌شود و از طرفی سبب افزایش اضطراب می‌شود.

اگرچه امکانات امروزی و رفاه و راحتی و نیز عدالت نسبت به جامعه‌ی ۳۰ سال پیش بیشتر است اما به همین نسبت میزان اضطراب به دلیل افزایش فردیت زیادتر است.

از طرفی افرادی که در گذشته نقش‌های شاگردی و نوکری را می‌پذیرفتند و باقی زندگی را با آسایش حداقلی طی می‌کردند امروزه توان رو به رو شدن با حجم زیاد تصمیمات و انتخاب‌هایی که بر عهده‌ی آنها حوالت می‌شود را ندارند.

مثلا یک خانه شاگرد در گذشته از ابتدای زندگی تا پایان عمر در باغ سرور و سالار خودش بندگی می‌کرد اما در دنیای امروز اگر به اندازه‌ی کافی سعادتمند باشد که کاری بتواند برای خود پیدا کند ممکن است هر سه چهار سال محل کار خود را عوض کند و دائما می‌بایست برای موقعیت‌های جدید و چه بسا بهتر اقدام کند، اننخاب کند و گزینش شود.

افزایش رقابت از طرفی به این معناست که افراد باید بیشتر از گذشته برای موقعیت‌ها (نظیر فرصت‌های شغلی) اقدام کنند. اگر ده سال پیش برای ده جا رزومه می‌فرستادی امروز باید برای صد جا بفرستی. شاید نسبت به ده سال پیش حقوق و مزایای بیشتری دریافت کنی و حق انتخاب گسترده‌تر و عادلانه‌تری داشته باشی اما در عین حال فشار و اضطراب و تنش روانی بیشتری را هم باید تحمل کنی.



بسیار می‌شنویم که می‌گویند «نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود». اگر راهی را آغاز کرده‌اند خیلی سریع و با برخورد به اولین دشواری و شکست از آن راه خارج شده و مسیر دیگری را آغاز می‌کنند اما هیچوقت نمی‌توانند مسیر خودشان را پیدا کنند.

زیاد شدن تعداد شکست‌ها طبیعی است و این شکست خوردن‌ها طبیعتا بسیار بیشتر از گذشته است. اما شرط پیروزی مداومت و استقامت است و باید دانست که به جز نفت که رایگان استخراج و فروخته می‌شود و هنوز نسل‌های گذشته در انتظار آن هستند که پول آن بالسویه در درب منازل ایشان توزیع شود، هیچ چیزی در دنیا رایگان نیست و با زحمت بسیار بدست می‌آید.

سود دریا نیک بودی گر نبودی بیم موج / صحبت گل خوش بدی گر نیستی تشویش خار


کارکسب و کاراقتصادنقد اجتماعیانگیزشی
دغدغه هویت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید