بهنام
بهنام
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

زن چیست؟



چند روز پیش یک فیلم مستند با نام «زن چیست - what is a woman» در کانال The Daily Wire توییتر منتشر شد که توسط مسئولین اداره‌ی سانسور توییتر (که مثل همه‌ی نهادهای سانسورگر در جاهای دیگر یک نام گول زننده‌ دارد - trust and safety division) به عنوان محتوای حساس محدود شد. این محدودیت با انتقاد و مخالفت صاحب توییتر یعنی ایلان ماسک مواجه شد که گفت «هر پدر و مادری باید این فیلم را ببینند» و همین سبب استعفای دسته‌جمعی سانسورگران توییتر می‌شود.

نکات مهم این مستند:

۱. پرسش درباره‌ی «زن چیست» ناشی از این ایده‌ی جدید و احمقانه است که جنسیت امری سیال است. مردانگی و زنانگی یک مفهوم باینری یا صفر و یکی نیست و همه‌ی آدم‌ها درجاتی از مردانگی و زنانگی را درون خود دارند. هر کسی در هنگام تولد بر اساس خصوصیات بیولوژیکی (آلت تناسلی) به یکی از دو جنس مرد و زن منتسب می‌شود اما هویت جنسی در اثر القائات اجتماعی به او قالب می‌شود. مثلا پسرها به تفنگ بازی علاقه پیدا می‌کنند و دخترها به عروسک بازی. در حالیکه ذاتا فرقی بین پسر و دختر وجود ندارد. لذا هر فردی خودش می‌تواند جنسیتش را «انتخاب» کند و در این مورد «آزاد» است تا مستقل از آنچه که قوانین زیست‌شناسی و فشارهای محیطی و اجتماعی به او تحمیل می‌کند جنسیتش را برگزیند.

در واقع هویت جنسی (gender identity) از جسیت متمایز است (اینجا نوشته‌ام). هویت جنسی امری سابجکتیو است و به ارگان‌های بدن وابسته نیست. هر کسی می‌تواند در مورد بدن خودش تصمیم بگیرد (بدن خودمه اختیارشو دارم - my body my choice) و کسی (حتی پدر و مادر - زمانی که هنوز به سن قانونی نرسیده) نمی‌تواند جلوی او را بگیرد و اختیارات او را محدود کند.

پس طبیعتا سوالی شکل می‌گیرد که اگر افراد می‌توانند هویت جنسی خودشان را انتخاب کنند و بگویند که مرد هستند یا زن، یا هر دو، یا هیچکدام، و اگر این موضوع کاملا سابجکتیو است و به واقعیت (واقعیت بیولوژیکی) ارتباطی ندارد، خود آن زنانگی و مردانگی چگونه تعریف می‌شود. اگر یک مرد یا یک فرد دوجنسه می‌تواند ادعا کند که زن است و مثلا وارد قسمت‌هایی شود که مختص زنان است (مثل رختکن استخر)، آن «زن بودن» چگونه تعریف می‌شود.

در واقع حتی اگر سابجکتیو بودن این موضوع را بپذیریم در نهایت باید به یک امر حقیقی مستقل از ایدئولوژی و ذهنیات فرد رجوع کنیم و زن بودن یا مرد بودن را به نحوی تعریف کنیم. اینجاست که تناقضات معتقدان به این ایدئولوژی آشکار می‌شود و شروع به دری وری گفتن می‌کنند.

۲. معتقدان به ایدئولوژی هویت جنسی - gender identity اعم از استاد دانشگاه و نماینده‌ی مجلس، هر جا که با پرسش «زن چیست» مواجه می‌شوند خشمگین شده و به مصاحبه‌کننده انگ transphobia میزنند.

این هم بخشی از ایدئولوژی woke است (اینجا نوشته‌ام) که در تلاش برای رفع تبعیض‌ها و «کلیشه»های جنسیتی، جنسی، نژادی، و غیره (حتی اخیرا چاقی و لاغری یا نمایش پستان زنان و کچلی مردان را هم در بر می‌گیرد) دیگران را با برچسب‌هایی از قبیل نژادپرست (racist)، همجنس‌گراستیز (homophobia)، ترنس ستیز (transphobia) و نظایر اینها تهدید کرده و در واقع بدون آنکه پاسخی منطقی داشته باشد صرفا با زدن همین برچسب‌ها هر گونه پرسش و سوالی را محکوم می‌کند.

۳. طبیعت همواره به ما واقعیت را می‌گوید حتی اگر آن را نپذیریم. مثلا اینکه من ماهی‌گیری بلد نیستم یا نمی‌توانم خودم را به عنوان یک زن سیاه‌پوست معرفی کنم. یا نمی‌توانم بگویم که پدر و مادرم از نژاد اروپایی هستند. اینها بخش‌هایی از واقعیت هستند. این واقعیت‌ها هستند که هویت ما را می‌سازند و نه تخیلات و احساسات.

بخش ترسناک ماجرا اینجاست که کودکان بر اساس همین تخیلات و احساسات ممکن است گمان کنند که جنسیت متفاوتی دارند. مثلا دختری ادعا کند که در اصل یک پسر بوده که درون قالب دخترانگی متولد شده. و در اینجا هیچکس (حتی پدر و مادر او) نمی‌توانند او را از عملیات تغییر جنسیت مانع شوند و در صورت این کار ممکن است جریمه شده و به زندان بیفتند.

۴. تغییر جنسیت عبارت است از جراحی آلت تناسلی و تزریق هورمون‌هایی که بدن را به سمت هویت جنسی مورد نظر شخص هدایت می‌کند.

اما در اینجا یک تقلیل صورت می‌گیرد: تقلیل جنسیت به آلت تناسلی و هورمون‌ها. اما جنسیت دارای یک کارویژه‌ی اجتماعی است (اینجا نوشته‌ام). این کارویژه در بدو تولد از بیولوژی آغاز می‌شود اما همانند همه‌ی پدیده‌های اجتماعی قابل تقلیل به فیزیک نیست. مثلا شما به عنوان یک ایرانی ممکن است ژنتیکی متفاوت از یک اروپایی داشته باشید اما همه‌ی تفاوت شما با اروپایی‌ها ژنتیک نیست بلکه فرهنگ است.

تقلیل دادن جنسیت و هویت جنسی به هورمون‌ها و اندام‌ها دقیقا همان «نگاه جنسی» است که طرفداران این ایدئولوژی نوظهور آدم‌ها و مکتب‌های سنتی و طبیعی را به آن محکوم می‌کنند. یعنی نگاه صرفا جنسی به جنسیت‌های مرد و زن.

هویت جنسی چیزی نیست که شخص تصور می‌کند. این هویت در واقعیت از یک تفاوت بیولوژیکی در هنگام تولد آغاز می‌شود و جامعه بر اساس این تفاوت آن را در قالب کارویژه‌ی اجتماعی به شخص تفویض می‌کند تا از آن طریق خود را بشناسد.

اینکه این هویت از جامعه به شخص منتقل می‌شود ظالمانه نیست بلکه منطبق بر ویژگی‌ها و توانمندی‌های بیولوژیکی و فیزیولوژیکی آن فرد است.

این هویت در واقعیت یک امر عقلانی و دیالکتیکی است که در طول «تاریخ» بشر به وجود آمده است و ایدئولوژی‌های نوظهور که عقلانیت موجود در هویت تاریخی جنسی را به رسمیت نمی‌شناسند و کاملا برعکس به قضیه نگاه می‌کنند تنها سبب به هم ریختن نظم اجتماعی، بروز انواع بیماری‌های روانی، سردرگمی به ویژه برای کودکان و نوجوانان و فروپاشی خانواده‌ها می‌شود.

۵. یکی از استدلالات معتقدان به این ایدئولوژی این است که کودکان از سنین پایین قادر به تشخیص جنسیت خودشان هستند و جالب اینجاست که همین معتقدان به ایدئولوژی‌های نوظهور، در مقابل پیروان سنتی مذاهب که ایدئولوژیک نیستند بلکه نگرشی مبتنی بر تجارب انباشته‌ی تاریخی دارند، آنها را به پدوفیل بودن و سوءاستفاده‌ی جنسی از کودکان متهم می‌کنند زیرا این سنتی‌ها قائل به «سن تکلیف» یا ازدواج پیش از ۱۸ سالگی هستند.

همینجا بهتر است که تمایز میان ایدئولوژی و مذهب را درک کنیم زیرا در اغلب گفتارها جای این دو به طور معکوس به کار برده می‌شود و مذهبی‌ها متهم به تفکر ایدئولوژیک می‌شوند. ایدئولوژی چیزی مبتنی بر غیر واقعیت (غیر تاریخ) ولی اعتقادات مذهبی (مذهب توده‌ها و نه مذهب روشنفکران) مبتنی بر پیوستگی تاریخی یا تجارب انباشته‌ی جمعی در طول زمان است. ایدئولوژی امری غیرعقلانی و اعتقادات مذهبی امری عقلانی است. نگاه ایدئولوژی به هویت جنسی مبتنی بر شخص است و نگاه سنتی یا دینی مبتنی بر واقعیتی است که در تاریخ شکل می‌گیرد.

۶. معتقدان به این ایدئولوژی می‌گویند «چیزی که به نظر تو درسته ممکنه به نظر من غلط باشه». یعنی حقیقت یا مرجع ارزش‌گذاری درست و غلط یا خوب و بد، خارج از ذهن شخص وجود ندارد.

اگر مردی ادعا کند که زن است، این گزاره از دید خودش درست است و دیگران باید آن را بپذیرند حتی اگر به نادرست بودن آن ایمان داشته باشند.

عبارات مهملی مثل «مهم اینه که دلت پاک باشه» یا «کاری رو بکن که دوست داری» معادل‌های منطقی چنین طرز فکری هستند که در سال‌های اخیر در فرهنگ ایران نیز گسترش یافته‌اند.

فمینیسمجنبش زنانزنجنسیتنقد اجتماعی
دغدغه هویت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید