تهدیدات محیط زیستی که آیندهی کشور ایران را به خطر میاندازند شامل احداث چاههای عمیق و فرونشست سفرههای زیرزمینی، مشکلات بلوطهای زاگرس اعم از آفت و گرد و غبار، تبدیل عرصههای جنگلی و مراتع به زمینهای کشاورزی یا تغییر کاربری به مسکونی، تغییر تدریجی اقلیم به سمت خشک و گرم شدن، و مدیریت ناصحیح منابع آب که بیشتر باقیماندهی دوران سازندگی است از شور شدن خاک در سد گتوند گرفته تا احداث صنایع در مناطق خشک مانند اصفهان و مسالهی تبخیر. ایرانیان با شناخت خوبی که از اقلیم فلات ایران داشتهاند از ده هزار سال پیش به حفر قنات میپرداختند تا آب را زیر زمین نگهداری کنند. یادم نمیآید کجا خواندم که در جایی به گونهای این کار را میکردند که با پیچ و خمهای اضافی، آب را گلآلود و تبخیر آن را کندتر کند. اما گزینهی ساخت سد تنها در مناطق پرآب خوزستان یا بعضی مناطق فارس از زمان ساسانیان و قبلتر وجود داشته. در مناطق بسیار خشک مرکزی ایران قناتهایی با قدمت هزاران سال همچنان وجود دارند اما میبینیم در یک همین منطقه با الگو گرفتن از اروپا سد ساختهاند. با این حساب و با در نظر گرفتن اینکه این نگرانی میان مسئولین دیده نمیشود، پیشبینی میشود از ایران تا پنجاه سال دیگر چیزی جز یک بیابان بزرگ با ۹۹ درصد جمعیت شهرنشین باقی نماند مگر آنکه برایش فکری شود. یادم هست در یک شوی تبلیغاتی در برنامهی خندوانه از یک لیوان آب به شکل سمبلیک استفاده میکردند و مردم را دعوت میکردند به اینکه آب کمتری مصرف کنند. واقعیت این است که خیلی از فعالیتهای محیط زیستی در حد همین نمایش نفرتانگیز است، از جمله مواردی که در ارتباط با حقوق حیوانات است. در این راستا چند پرسش مطرح میکنم که ماهیت این تبلیغات بهتر مشخص شود، یا حداقل در مورد ژست انسانیت نهفته در آن تردید شود:
۱. زخمی شدن پای یک فیل مهمتر است یا پای یک کرگدن. یا اینگونه بگویم کم شدن تعداد فیلها محسوستر است یا تعداد کرگدنها؟ فرض کنید تحت تاثیر شعارهای محیط زیستی قرار نگرفتهاید و اصلا متوجه کم یا زیاد بودن تعداد کرگدنها نسبت به فیلها نیستید. قطعا تعداد فیلها مهمتر است چون اندازهی بدنشان بزرگتر است.
۲. زخمی شدن پای یک کرگدن مهمتر است یا پای یک گربه. کرگدن قطعا مهمتر است چون نمونههای کمتری از آن را در جهان داریم. اگر یک گربه خدای نکرده زیر ماشین هم برود برای «گونه»ی گربه اتفاقی نمیافتد. اما همین اتفاق برای یک کرگدن آفریقایی یک فاجعه است. ما نگران «نوع» حیوانات هستیم نه خود آن حیوان. نگران آن هستیم که این حیوان هم منقرض شده و تنها در کتابها بتوانیم تصویر او را ببینیم. البته این نگرانی طبیعی هست اما انسانی به معنایی که فکر میشود نیست. تصویر زیر یک مگاتریوم را نشان میدهد که بومی آمریکا بوده و هزاران سال پیش توسط انسان منقرض شده. تصویر جالبی است و واقعا آدم به این فکر میکند که ای کاش این حیوان منقرض نشده بود و میتوانست آن را ببیند. در قارهی استرالیا میگویند همهی پستانداران کیسهدار بودهاند اما از میان اینها فقط کانگورو باقی مانده. «کانگورو» یک شخصیت است، یا یک سمبل، و اگر نسل او از بین برود این سمبل از بین خواهد رفت. شیر، پلنگ، خرس قطبی، همهی اینها نماد یا کاراکتر هستند و فقط کافیست به حجم فیلمهایی که با موضوع یکی از این جانوران ساخته شده دقت کنیم.
۳. زخمی شدن پای یک گربه مهمتر است یا پای یک عنکبوت. قطعا گربه مهمتر است به دلیل «نزدیکی ژنتیکی» با ما. داوکینز مثالی که میزند این است که فرض کنید یک زیستشناس گونهای از دلفینها را کشف میکرد که میتوانست شبکهی توری پیچیده و بزرگی برای ماهیگیری ببافد که قطرش به اندازهی طول ۲۰ دلفین بود. از شنیدن خبر چنین کشفی همهی ما شگفتزده میشدیم، در حالیکه تار عنکبوت برای ما یک چیز مزاحم و پیشپا افتاده است. زیرا ما تنها نسبت به چیزهایی که نزدیکمان باشد توجه نشان میدهیم، و منظور از نزدیکی همان نزدیکی ژنهاست. ما با یک گربه یا دلفین قرابت بیشتری داریم تا یک عنکبوت، و اصلا آن عنکبوت را واجد «ذات» به حساب نمیآوریم. لابد فیلمهای چندشآور غذاهای چینی را دیدهاید که حشرات را میخورند. اما کباب یا آبپز کردن یک قورباغهی زنده در ما علاوه بر انزجار، ناراحتی هم پدید میآورد چون آن قورباغه یا ماهی که به صورت زنده سرخ میشود به ما نزدیکی بیشتری دارد. ممکن است گفته شود که حشرات درد را نمیفهمند اما فرقی در چیزی که میگویم به وجود نمیآید. آنها به این دلیل درد را متوجه نمیشوند که «شبیه» ما نیستند. از قضا پیشرفتهای علمی این تصور ما را اثبات هم میکند، در حالیکه هزاران سال تصور انسان همین بوده و اصلا ربطی به علم ندارد.
۴. چرا سنجاب زاگرس مهم است؟ عدهای جنگلهای بلوط را آتش میزنند و سنجابها را گرفته و در شهر میفروشند. سنجاب برای آن شهرنشینی که آن را میخرد مهم است چون ناز (cute) است و دم قشنگی دارد و حرکات سریعی انجام میدهد که بین حیوانات خانگی دیگر دیده نمیشود. اما سنجاب برای محیط زیست مهم است به این دلیل که در تکثیر جنگل نقشی ایفا میکند. در واقع سنجاب هر چه که باشد و به هر دلیلی که با اسیر کردن او مخالفت کنیم، به این دلیل مهم است که «برای» ما مهم است.