بهنام
بهنام
خواندن ۵ دقیقه·۱ ماه پیش

گفتارهای پراکنده

یک.

انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا بار دیگر نشان داد که در زمان‌های وفور نعمت و رانت، تمایل به ایدئولوژی از قبیل لیبرالیسم و سوسیالیسم قدرت می‌گیرد با شعارهایی نظیر حمایت از کارگران و مستضعفان و زنان و مهاجران و بیماران جنسی و معتادان و روان‌پریشان و هرزه‌ها و بدکاره‌ها. اما در دوره‌های رکود تمایل عمومی به جریان‌های راست اعم از محافظه‌کار، جمهوری خواه، ملی‌گرا، مذهبی و فاشیستی است.

در ایران هم طی سالهای اخیر چنین چرخشی را می‌بینیم. فاصله گرفتن از ایدئولوژی و شعارهای انقلابی به سوی ملی‌گرایی و منافع ملی. حرکت از خلق قهرمان و یکدست و متحد و مبارز به سمت رسمیت یافتن سلایق گوناگون در میان مردم.

مثلا در مناظرات و گفتگوها بحث از این می‌شود که دفاع از فلسطین آیا در جهت منافع ملی است یا نه، و موضوع صرفا به مباحث اخلاقی و حقوق بشر و آرمان انسانی و امت اسلامی محدود نمی‌شود. البته مباحث اخلاقی هم مهم است اما منافع ملی در روزگار کنونی زبانی است که هر کسی آن را می‌فهمد و حتی طرف متخاصم نیز اگرچه معارض آن است ولی آن را می‌پذیرد.


دو.

انسان در ظرف انسانی خودش محصور است. عرفا چه بسا که این ظرف یا بدن و پیکره‌ی انسانی را حقیر شمرده و خواهان رهایی از آن بودند. اما رویکرد پیامبر غیر از این بوده است. در قرآن از زبان پیامبر می‌فرماید که من بشری هستم «از جنس شما» و «مانند شما»، دارای همان حوائج و نیازمندی‌ها که یک انسان عادی دارد و متاثر از همه‌ی محدودیت‌هایی که ابناء آدم دارند.

و رسول (ص) نگفت که خشم نباید و شهوت نباید و وی نه زن داشت و می گفت: «انا بشر اغضب کما یغضب البشر» «من بشرم و خشمگین شوم چنان که بشر خشمگین شود» و حق تعالی گفت: «و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس» ثنا گفت بر کسی که خشم فرو خورد نه بر کسی که وی را خشم نبود.
کیمیای سعادت

گروهی نمی‌توانستند باور کنند که پیامبر به عنوان مثال قضای حاجت می‌کند، یا گروهی دیگر، همان‌هایی که اتفاقا مدافع آزادی‌های جنسی هستند، همین امروز تصور دارند که پیامبر می‌بایستی از زنان دوری می‌جست و طریق رهبانیت مسیحی در پیش می‌گرفت و ازدواج‌های او را هدف می‌گیرند و آن را هوی پرستی می‌نامند. اما اسلام برخلاف مسیحیت و طریقت عرفانی دین عقلانیت است. البته رویکرد مسیحی و عرفانی هم در جای خود وقتی از موضع فردی به مسائل نگاه کنیم خوب و زیباست ولی از موضع جمعی خلاف عقلانیت است. درست مثل دوگانه‌ی اخلاق و منافع ملی.


سه.

یک انسان هر چقدر هم که بیچاره و اسیر باشد و اراده‌اش توسط عوامل بیرونی محدود شده باشد، مثلا انسانی که در یک اردوگاه زندانی است، باز هم در آن آخرین درجه از آزادی‌اش کاملا مختار است و آن آخرین مرحله این است که آیا عشق بورزد یا نه، آیا امید داشته باشد یا نه، آیا شاد باشد یا نه. در واقع تصمیم نهایی اینکه انسان چگونه باید باشد کاملا بر عهده‌ی خود اوست و کسی نمی‌تواند این حق را از او بگیرد. هیچ بهانه‌ای بر هیچ کسی پذیرفته نیست که مثلا چون زندگی سختی داشته پس مهربان نمی‌تواند باشد یا نمی‌تواند به آینده امید داشته باشد.

پیله ات را بگشا،
تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی...

این حرف از ویکتور فرانکل است در آن کتاب معروفش، ولی مبنای این حرف به تعالیم دینی برمی‌گردد از جمله داستان عیسی مسیح که جهودان او را دشنام می‌دادند و او آنها را نیک می‌گفت. و در پاسخ به اینکه چرا جواب فحاشی را با حرف خوب می‌دهی می‌گوید که هر کسی از آن چیزی بخشش می‌کند که دارد، یا از کوزه همان برون تراود که در اوست که ترجمه‌ی ضرب المثل عربی «کل اناء یترشح بمافیه» است. اگر او بد می‌گوید به خاطر ذات پلید اوست و اگر من خوب می‌گویم به دلیل ذات نیکم است. القلب بحر و اللسان شاطیء. دل دریاست و زبان ساحل، وقتی دل مواج باشد زبان آن را نشان می‌دهد. یا دل دیگ است و زبان کفگیر (ابوالحسن خرقانی).

در همه‌ی اینها دل یا اندرون است که تصمیم می‌گیرد بیرون او چگونه به نظر آید و از او چه چیزی به جهان بیرونی صادر شود. سعدی می‌گوید:

زمین را ز آسمان نثار است و آسمان را از زمین غبار


چهار.

زیاد روی این بحث شده است که آیا هوش مصنوعی تهدید کننده‌ی مشاغل گوناگون است. به نظرم می‌شود همین بحث‌ها را به جاهای دیگر هم بسط داد.

مثلا یکی از جاهایی که هوش مصنوعی کنونی خیلی بهتر از انسان کار می‌کند «کتابخوانی» است. اصرار برخی افراد یا مسابقات معلومات عمومی تلویزیونی به «ترویج فرهنگ کتابخوانی» وقتی با قابلیت‌های هوش مصنوعی مقایسه می‌شود همین اندازه مسخره و بیهوده می‌نماید.

البته مخالف کتابخوانی نیستم و قبلا هم نوشته‌ام که چه کتابی بخوانیم:

https://vrgl.ir/FHymo

اما غالب کتاب‌هایی که تبلیغ می‌شوند، با فرض بی‌ضرر بودنشان، در حد و اندازه‌ای نیستند که ارزش خواندن داشته باشند و هوش مصنوعی بهتر از هر کسی این کتابها را قبلا مطالعه کرده است و به نوعی رقیب کتابخوان‌ها شده است.

اما هوش مصنوعی چیزی که ندارد جسم و جان است، تشخص ندارد و به همین دلیل فاقد بینش، عقیده، مرام و جهان بینی است. به همین خاطر است که هر حرفی را می‌توان در دهان او گذاشت و او را وادار به عذرخواهی کرد. این محصول آن نوعی از کتابخوانی است که فاقد بینش و جهتگیری یا تعصب است.


پنج.

و دریغا بامداد

که چنین به حسرت

دره‌ی سبز را وانهاد و

به شهر بازآمد.

چرا که به عصری چنین بزرگ

سفر را

در سفره‌ی نان نیز، هم بدان دشواری به پیش می‌باید برد

که در قلمرو نام.

شاملو


فرهنگیاجتماعیسیاسیمذهبی
دغدغه هویت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید