هرچی دوست دارم مینویسم!
وقتی میخوای شروع کنی به نوشتن یه متن جدید ویرگول پیشنویسش اینه: هرچی میخوای بنویس!
و این انتخاب ماست که هرچی که میخوایم بنویسیم یا چیزی که فکر میکنم باید بنویسیمو...
:)) اذیتتون نمیکنم! امروز میخوام درباره ی اینکه چطور بفهمید کی هستین صحبت کنم. مطمئنم ۷۰ درصد از افرادی که این متنو میخونن فکر میکنن میدونن کین و چیکارن! ۳۰ درصدی هم که احساس نیاز برای پیدا کردن خودشون لالوی تحمیل های زندگی میکنن، خیلیاشون یا میترسن از اینکه بخواد درباره ش کاری کنن یا خسته تر از اونین که بخوان به خاطرش بجنگن!
نتیجه این میشه که اجازه میدن جامعه، پدر و مادر، و سیستم بهشون بگن که میخوان کی باشن!
فاصله ای بین اینکه بدونی کی هستی و مجبوری کی باشی هست!
برای مثال هیچوقت فکر نمیکردم منی که همیشه بهم گفته شده توکه پدرت کارخونه داره! علاقه به یوتیوبر شدن پیدا کنم! و حتی براش تلاش کنم! تا جایی که علاقه به گرفتن ویدیو و نوشتن اسکریپت بعدیم باعث شه صبا با زور خودمو از خواب بیدار کنم !
نه که یوتیوبر شده باشم! به زور ۵۰ تا بیننده دارم!ولی دقیقا همین که تو پروسه ی یوتیوبر شدن و یا نشدن هستم و خسته نمیشم ینی من همینم که هستم! علاقه مند به تولید محتوا!
وگرنه چرا اصلا باید اینجا چیزی بنویسم!؟ بذارید براتون توضیح بدم چی میشه که فردی علاقه مندیش به شغلی رو متوجه میشه!
شکی نیست که چه خانم باشین چه آقا شغل میتونه تعریف کننده خوبی درباره ی شخصیت شما باشه! شاید مخالفت کنین و بگین نه من مجبور بودم این کاری که الان دارم انجام میدمو انجام بدم! خب ! حالا که مجبور بودی! کنارش علاقه ای که دارینو دنبال میکنی؟ اگه آره ! که خب با علاقه ای که دنبال میکنی تفسیر میشی! اما اگه به بهانه ی اینکه مجبور بودی بیخیال همه علایق شدی و سرت تو کاره روزمره ته که خب بازم با همین رفتار تفسیر میشی!
اما برا اونا که نمیدونن دقیقا به چی علاقه دارن! برا اونا که بی ذائقه طلقی میشن!
کسایی که مثل من هیچ کاری (هنوز) انقدر جذاب نیست که به خاطرش پر انرژی باشن!
راه اینکه بفهمید بالاخره کی هستین و چیکاره اید رو براتون مینویسم! چیزی که ندونسته بهش رسیدم!
هر انسانی به یه سری فعالیت علاقه داره! از گوش دادن به موسیقی تا گیمینگ! از دیدن ویدیو های کوتاه آموزشی تا رفتن به بازار موبایل و دیدن تکنولوژی های جدید! گاهی بعضی نوشتن رو دوست دارن و گاهی بعضی عکاسی !
من هم همین بودم! به موسیقی تکنولوژی و نوشتن علاقه داشتم که به ظاهر به هم ارتباطی نداشتن! گاهی خیلی شدید میرفتم سمت موسیقی !
یا گیتار میزدم یا بیت میساختم! گاهی شدیدا به نوشتن رو میاوردم! اما باز ازش خسته میشدم و راضیم نمیکرد! گاهی افراطی گونه ویدیوهای یوتیوبر هارو نگا میکردم!
گاهی هرروز باید یه فیلم سیینمایی میدیدم تا شبم روز بشه! ولی همه شون بیشتر شبیه تفریح بود تا کسی که میخواستم باشم! ولی بعد مدتی از هیچ جا!متوجه پلن حمایتی مالی ای که یوتیوب برای یوتیوبرا گذاشته شدم! ماه ها و شاید سالها گذشت و همش تو بوکمارک های گوگل کرومم میدیدمش تا زمانی که حس کردم توانایی انجامش رو دارم!
نتیجه این شد که به گرفتن ویدیو های مختلف رو اوردم و رفته رفته کیفیتم تو همه چی ،از نوشتن تا فیلم برداری بیشتر شد و شاید هنوز بیننده ای ندارم ولی جدا از لذتی که خودم میبرم، هرکی که به محتویم علاقه داره اشاره به خوب بودن کیفیتشون میکنه که حاصل وقت گذاشتن و علاقه ی شدید من به این کاره!
خب
داستانی که براتون تعریف کردم اینطوری معنی میشه:
به خودتون زمان بدید برای تجربه کردن
به هر چیزی که بهش علاقه دارین تا زمان دارین یه ناخونک بزنین!
نذارید باید هایی که سیستم براتون مشخص کرده! که شامل باید های پدر مادرتون هم میشه! شمارو از تجربه کردن وا داره!
انتخاب کنید! اگه عاشقید در وهله ی اول سعی کنید بین تجربه کردن و مسئولیت قبول کردن تعادل ایجاد کنید ولی اگه دست و پاتونو بستن! اگه بدون در نظر گرفتن اینکه کی هستین! ازتون درخواست کردن اونطوری باشید که ۷ میلیارد آدم دیگه هستن!
انتخاب کنین که کدومید! یه جایی از زندگی انتخاب کنید. البته که مربوط به معشوقه تون هم هست! که درکتون کنه یا نه! که براش مهم باشه شما میخواین کی باشین یا میخواد اونی باشید که خودش میخواد! انتخاب کنید! مرد یا زنی هستین که معشوقه تون میخواد! یا کسی که خودتون میخواید! در هر دو صورت چیزی رو نباختین! در هر دو صورت شما فهمیدین کی هستین! شما انتخاب کردین کی باشید!
اگه مرد و یا زنی شدین که معشوقه تون میخواد باشین به انتخابی که خودتون کردین احترام بذارید و بدونید که باید تا اخر عمر با انتخابتون زندگی کنید!
اما اگه معشوقه تون درکتون کرد! یا اصلا معشوقه ای نداشتین! تجربه کننین! منتظر نتیجه نباشید. مخصوصا اگه زیر ۳۰ سال هستین!نه اینکه ۳۰ سالگی مرزی بین تحرک و سکون باشه!شما انتخالب میکنین کی باید دست از تجربه کردن بکشید! و تخصصی روی یه شغل متمرکز بشید ولی خب باید با تمام عواقبی که انتخابتون داره هم کنار بیاین!
یه روزی به خودتون میاین و میبینید تجربه هایی که بدست اوردین شبکه ای از
آگاهی رو به وجود آورده که این شبکه شمارو هدایت به شغلی میکنه که میتونید ازش راضی باشید! هرچیزی که میخواد باشه باشه...
تجربه کنید چون دم و بازدم بعدی ای ممکنه درکار نباشه...