یکی تعریف میکرد قدیما انقد دیوارها حصار نمیشد دورمون ، کوتاه بود کاهگلی ، در خونه ها باز ، خودمون نون میپختیم از این نون گردا که الان بهش میگن نون محلی روش روغن نباتی میمالیدیم و یه کم شکر ولی همیشه منتظر بودیم یکی از شهر بیاد که نون بربری بیاره اونموقعها نونا ورای الان بود ، میگف تو همون قدیما یکی میخواسته بره مکه ، همه پولهاشو که خرج سفر میشده میذاره توی مجمع وسط حیاط و شب از خونه میره بیرون ، میگن این چه کاریه میگه اگه پول حلال باشه وقتی برگردم همونجا هس اونوقت با پولش میرم مکه اگه نه که همون بهتر بردن پول حروم خوردن نداره چه برسه به موندن ، دلم چقد نونهای اونموقع رو میخواد