«اگه بخوام بدون مقدمه وارد اصل مطلب بشم ، من رتبه ی چندان خوبی توی کنکور نیاوردم! با این که تلاش زیادی برای رسیدم به هدفم کردم اما چند اشتباه ساده باعث شد که من نتونم نتیجه ای رو که لایقشم رو کسب کنم! الآن حدودا یک ماه از کنکور من گذشته و الآن که فکر میکنم ، میبینم که بهتره که این اشتباهات رو با شما به اشتراک بگذارم! در طی روز ها و هفته های آینده من به چندین سوال مختلف و ابهام پاسخ میدم و شما هم میتونید سوالات خودتون رو از بخش نظرات بپرسید ، در حد توانم جواب میدم.»
این حرفهای من بود موقعی که تازه یک ماه از کنکور دادنم گذشته بود؛ موقعی که حسی به من گفت بنویس و من هم نوشتم، با سادهترین و بازاریترین لحن و به دور از چشمداشتهای مالی. از اون جایی که این پستها را در وبلاگ شخصیام منتشر کرده بودم و آن موقعها چیزی به نام ویرگول نبود، عاقلانهترین کار این بود که این پستها را بازنویسی کنم ولی دیدم که زمان نوشتن ندارم. پس این شد که تصمیم گرفتم به یک پست معرفی بسنده کنم. امیدوارم که به درد شما یا عزیزانتان بخورد.
در پست اولم کمی خواستم دیگران را نسبت به آن چیزی که آن را «کنکور» مینامیم روشن کنم!
حال از کی شروع کنیم و چقدر برای کنکور بخوانیم؟!
«جنگ بر سر استرس» از نظر بنده مهمترین پست این مجموعهست. دانستن اطلاعاتی که در این پست قرار داده شده را برای هر کنکوریای واجب میدانم.
و حالا میرسیم به گلِ سرسبد هر کنکوری، حضرت قلمچی! سعی کردم در این پست نگاهی بیپرده به قلمچی و سیستم برگزاری آزمونش داشته باشم. این پست به طرز عجیبی بازدید و نظر گرفت که برای خود من به شخصه عجیب بود! این پست سال 95 نوشته شده ولی بعید بدانم که قلمچیِ آن روزها فرق چندانی با قلمچیِ امروز داشته باشد...
پستی که در ادامه نهفته [تلاش الکی نویسنده برای استفاده نکردن از واژهی embed] شده، تنها مربوط به کنکور شما نیست و کل زندگی شما را تحت شعاع قرار میدهد؛ هدف و انگیزه!
و میرسیم به جای شخصیِ ماجرا، اشتباهاتِ من! اشتباهاتی که مرتکب شدم و اگر آنها را مرتکب نمیشدم شاید رتبهی بهتری داشتم. البته لازم به ذکر میدانم که الآن هیچ حسرتی نسبت به دیروز ندارم و از موقعیت و فرصتهایی که در اختیارم هست نهایت استفاده را میبرم.
و میرسیم به روز کنکور، این که روز کنکور چه حس و حالی دارد و چه چیزی را تجربه خواهید کرد. سعی کردم پوششی دقیق از کنکور داشته باشم.
و همین!
یادت باشه که کنکور یه آزمون 4 ساعته معمولیه... زندگی سخت تر از این حرفهاست....
امیدوارم به دردتان بخورد...