راستش الآن که دارم این مقاله رو مینویسم از کار های خودم در برابر حاکم بی همتا راضی نیستم .
گاهی اوقات با خودم میگم هی !!! اون برترینه - اون بهترین دوستته - اون بهترین همرازته - اون تنها کسیه که توی تمام مشکلات کنارته - اون کسیکه برای تو ارزش قائله - اون کسیه که تو رو اشرف مخلوقات قرار داده
و در نهایت :
اون کسیکه دوستمون داره بیشتر از خودمون بیشتر از یه مادر
هی می دونید خستم از این دنیاییکه در تلاش تا ما رو هر چه بیشتر از ذات پاکش دور کنه ؛ داریم به کجا میریم . برای رسیدن به آرامش دست به هر کاری میزنیم به جز بهترین کار ممکن
- خیلی از ما گاهی اوقات فکر می کنیم برای رسیدن به آرامش باید به پول برسیم
-گاهی اوقات فکر میکنیم باید عاشق بندش بشیم
- گاهی اوقات میگیم خب یه چند تا آهنگ یا شعر زیبا می خونیم یا گوش میدیم و به آرامش میرسیم
گاهی اوقات تصمیم میگیریم به سفر بریم
گاهی اوقات دست به کار هایی میزنیم که بعد ها ازشون خیلی پشیمون میشیم
گاهی اوقات ...
می دونید نمی خوام زیاد طولانیش کنم کوتاه مختصر و مفید
همینجوری دلی نوشتم .
ای خدا می خوام برگردم؛ خدا جونم می دونم خیلی بد کردم؛ ای خدای مهربان من رو ببخش که از نعمت هات سوء استفاده کردم ؛ اگه تو نباشی بقیه همش سیاه بازی ...
با تشکر از ویرگول
