سلام دوستان در مطلب قبلی بحث تعریف موفقیت و هزینه اون رو با چند مثال بررسی کردیم
خیلی دوست دارم مینیمال بنویسم ولی این پست فکر میکنم یکی از پست های طولانی بشه پس اگر دنبال خلاصه هستین احتمالا این پست شمارو ناامید خواهد کرد :)
همگی ما نسیم طالب رو یجورایی بعنوان محقق و صاحب نظر در زمینه ی بخت یا اقبال و شانس میدونیم و اگر کتاب قوی سیاه (Black Swan ) اون رو خونده باشید حتما میدونید که در موفقیت یا حتی شکست افراد ، فارغ از استعداد و تلاش کافی اون فرد ، شانس هم نقش مهمی رو بازی میکنه که ما معمولاً این مسئله رو نادیده میگیریم .
بریم سراغ چند تا تحقیق علمی و باحال راجع به این مسئله :
خب بریم سراغ اصل مطلب و یه تحقیق جامع و دقیق که در سال 2018 و توسط دو فیزیکدان ایتالیایی به نام های Alessandro Pluchino و Andrea Raspisarda و همچنین یک اقتصاد دان به اسم Alessio Biondo که یکی از باحال ترین تحقیق هاییه که مسئله تاثیر شانس و استعداد در موفقیت رو بصورت یک شبیه سازی کامپیوتری که به مدل دنیای واقعی ما شبیه هست تحلیل و بررسی کردند .
تحقیق به این صورته که اومدن 1000 نفر رو بصورت شبیه سازی از سن 20 سالگی تا 60 سالگی (یعنی شبیه سازی کامپیوتری 40 سال هست ) شبیه سازی کردند و در این دنیایی که درست کردن برای هر نفر اول کار یک استعداد در نظر میگیرند که از 0 تا 1 ممکنه متغیر باشه . یعنی با استعدادترین 1 و کم استعدادترین 0 هست و میانگین هم 0.6 در نظر گرفته شده که دنیای واقعی ما هم تقریبا به همین شکله و افراد باهوش یا کم هوش تعداد کمی هستن و الباقی هوش بهر متوسط دارند .
تعریف اون ها از استعداد این بود که یک سری ویژگی شخصیتی هست که باعث میشه فرد از رویداد های شانسی که براش بوجود میاد بهترین استفاده ممکن رو ببره . در هنگام شروع آزمایش همگی 10 واحد موفقیت دریافت کردند و هر 6 ماه یکبار یک سری رویداد شانسی مثبت و منفی برای این افراد اتفاق میفتاد و هر رویداد مثبت میزان عدد موفقیت فرد رو دوبرابر میکرد و رویداد غیر مثبت موفقیت فرد رو نصف میکرد .
نتیجه این بود که 20 % افراد ، حدود 80% موفقیت های موجود رو از آن خودشون کرده بودند ( همون چیزی که به اسم قانون 80/20 میشناسیم ) و در انتهای این 40 سال درحالی که استعداد بصورت نرمال توزیع شده بود اما موفقیت ها نرمال نبود . بطوری که 20 نفر اول این شبیه سازی حدود 44% کل دارایی های موفقیت موجود رو به خودشون اختصاص داده بودن ! و این در حالی بود که نصف بیشتر جمعیت کمتر از 10 واحد موفقیت دریافت کرده بودند ( که حتی از نقطه آغازشون هم کمتر بود )
البته در دنیای واقعی هم همینطوره و چه بسا ناعادلانه تر ! طوری که ثروت فقط 8 مرد به اندازه ثروت نصف افراد فقیر کل دنیاست .
موفق ترین فرد این تحقیق در اصل یک سری از رویدادهای شانسی مثبت زیاد داشته که به امتیاز 2500 منجر شده و کم توفیق ترین فرد آزمایش یک سری رویداد بدشانسی پشت سر هم داشته که در انتهای آزمایش به امتیاز 0 منجر شده .
همونطور که دیدیم اول شروع شبیه سازی 10 واحد موفقیت به همه دادیم و در انتها موفق ترین ها کسانی بودند با استعداد متوسط اما شانس زیاد. حالا محققین میخوان بررسی کنن این موفقیت ها رو اگر با استراتژی های دیگه ای توزیع کنیم چه نتایج دیگه ای بوجود میاد؟
و اومدن بجای 10 واحد اول شروع شبیه سازی ، هر 5 سال یکبار یک استراتژی متفاوت رو انجام دادند و این موفقیت ها و امتیاز هارو به شیوه های خاصی توزیع کردند که در جدول زیر میتونید نتایج این استراتژی ها رو ببینید :
همونطور ک در انتهای نمودار میبینید بدترین استراتژی ها مربوط به زمانی است که میزان زیادی از موفقیت را به کسانی که از قبل موفق هستند بدهیم . حتی اینکه بصورت رندوم هم این موفقیت ها رو توزیع کنیم باز نتایج خیلی بدی پدید نمیاد اما میبینیم که موقعی که به همه 1 واحد موفقیت بدیم حدود 60 % از افراد با استعداد جامعه آماری میزان موفقیت بیشتری نسبت به میانگین جامعه داشتند . و اما نتیجه جالبتر اینه که اگر به همگی 5 واحد موفقیت بدیم 100% افراد با استعداد جامعه به موفقیت میرسند!
کاربردش اینجاست که فرض کنید که یک دولت یا یک سازمان میخواد مقدار مشخصی پول رو برای بهبود وضعیت سازمانش یا کشورش هزینه کنه ، اگر این پول به صورت رندوم با یک مقدار مشخصی بین همه توزیع بشه احتمالا بهینه ترین نتیجه ممکن رو خواهد داشت .
به نظرم توی استخدام هم میشه ازش نتیجه گرفت ، اینکه لزوما کسانی که بهترین رزومه ها و موفقیت های قبلی رو دارند ، الزاماً بهترین ها و با استعدادترین ها نیستند ، گاهی اوقات نیروهای با رزومه متوسط یا کمی بالاتر ممکنه نیروهای بدرد بخورتری نسبت به بقیه باشند .