Behzad Hashemi | بهزاد هاشمی
Behzad Hashemi | بهزاد هاشمی
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

اگه مهاجرت نکنی باختی!

مدت زمان زیادی هست که از دوستان دور و نزدیکم خبری ندارم و راستش میلی هم ندارم دیگه با کسانی که یک زمانی دوست خطاب‌شون می‌کردم رابطه‌ای داشته باشم وقتی به سن بالاتر می‌رسی و قدم به دهه چندم زندگیت میذاری همه چیز رنگ و بوی خاص‌تری برات می‌گیره و انگار تبدیل میشی به یه آدم دیگه‌ای و سعی می‌کنی از خیلی چیزها فاصله بگیری(یا حداقل زندگی برای من اینطوری رقم زد!) یکی از اون چیزها افراد و آدم‌هایی که باعث شدند سال‌های سال دچار نوعی نشتی انرژی بشم و بیشتر به خودم بپیچم و تصور کنم مشکل و مسئله از خودمه و لحظه‌ای هم به جنس آدم‌هایی که دور و اطرافم جمع کردم توجه و دقتی نداشته باشم!
حالا همه این‌ها رو گفتم که بگم خیلی وقته از دایره ارتباطی معمول خودم فاصله گرفتم و تو همین حین از سوشال نتورک هم سعی کردم خودم رو جدا کنم که خوشبختانه این یکی به دردناکی اولی نبود اما بعد گذشت چندماه فهمیدم چقدر ساده و راحت نزدیک به یک دهه از عمرم رو هدر شبکه‌های اجتماعی(فیسبوک، اینستاگرام و توییتر) کردم که توفیق چندانی برام نداشتند و یه سری ارتباطات سطحی رو رقم زدند که بیشتر تو زمینه کاری و عاطفی بودند.
تو این مدتی که از همه کس دورم کم و بیش خبرشون رو می‌شنوم یا متوجه میشم که مهاجرت کردند و سرعت مهاجرت‌شون به قدری بالاست که می‌بینی امسال طرف اینجاست و چندماه بعد تصمیم گرفته برای همیشه یا مقطعی ایران رو ترک کنه! آمارم از بین دوستان حضوری/مجازی خودم از ابتدای سال 1402 تا به این جای سال(آبان 1402) چیزی حدود بالای 20 نفر بوده و حالا تا آخر سال چقدر میشه رو نمی‌دونم ولی این رو در جریانم که این روند افزایشیه نه کاهشی!

چیزی که بیشتر از همه به چشمم می‌خوره اینه که این فضا منو عجیب یاد سال‌های بعد اتفاقات 88 میندازه دقیقا همون روزها بود که مهاجرت از اون سیکل همیشگی خودش که مختص آدمای متخصص، نخبه، دانشجو و... بود فاصله گرفت و وارد بطن جامعه شد و خیلی‌ها تصمیم گرفتند بعد اتفاقات ناگوار اون سال‌ مهاجرت کنند یکیش هم خود من بودم که تصمیم گرفتم در اولین فرصت رویای خودم رو تبدیل به واقعیت بکنم و برم سمت کشوری که دوست داشتم و تو رشته و تخصصی که آرزوم بود تحصیل کنم. این روند مهاجرت تا ابتدای سال 92-93 به قوت خودش باقی بود تا اینکه کمی حالت کاهشی گرفت اما همچنان به آمار افزایش این سال‌ها نرسیده بود با شدت گرفتن روند اتفاقات تلخ و پی در پی که نصیب کشور شد به قدری سرعت مهاجرت بالا گرفت که گاهی اوقات ممکنه اشخاصی رو ببینیم و بشنویم مهاجرت کردند که شاید تو مخیله ذهنی خودمونم تصور نمی‌کردیم این افراد فکر رفتن داشته باشند.


من متخصص نیستم و براساس شواهد و آماری که خوندم و چیزهایی که خودم دیدم این مطلب رو دارم می‌نویسم و این موضوع رو می‌دونم که وقتی جامعه‌ای دچار نوعی افسردگی و سرخوردگی اجتماعی میشه این اپیدمی به صورت خیلی سریع و پیچیده‌ای خودش رو تکثیر می‌کنه و نوعی رقابت پنهان تو دل آدم‌ها میندازه که تصور می‌کنند اگه بمونند ضرر کردند یا اگه نرن امتیاز مهمی از زندگی رو از دست دادند نمی‌خوام حرف‌های امیدوار کننده و صدمن یه غاز بدون پشتوانه بزنم که از جنس حرفای خوشگل اینستاگرام و اساتید انگیزشی باشه ولی براساس تجربه زیست خودم میگم این روزها امید رو تو دل خودمون کشتیم و تصور می‌کنیم جایی فراتر از این مرز و بوم خانه امید همه ماست و چشم امیدمون به کس یا کسانی غیر از خودمونه و خیال می‌کنیم با تغییر مکان و رفتن به سمتی که انتخاب کردیم باری از روی دوش مسائل شخص خودمون کم می‌کنیم!

من هیچ مخالفتی با مهاجرت نداشته و ندارم و خودمم چندین ساله که درگیر رفتن و نرفتنم و هنوزم شک دارم که آدم اونجا موندنم یا نه! اما این روند افزایشی رو نوعی کاسبی می‌بینم که به نفع خیلی از کسانی که پشت پرده قرار دارند و از این موقعیت منفعت‌های مالی زیادی می‌برند فقط کافیه به قشرهای مختلف مردمی این چندسال اخیر نگاه کنید که چطوری از هم پاشیده و ناامید شدند و اکثریت میل به مهاجرت دارند و اگه کسی هم میل نداشته باشه با دیدن شرایط و موقعیت‌های مختلفی که پابرجاست میگه چرا باید اینجا بمونم بهم دلیل یا دلایلی رو نشون بدید که بمونم!
فقط کافیه کلمه کلیدی مهاجرت رو تو گوگل/تلگرام/اینستاگرام سرچ کنیم تا با انبوهی از مقالات، سایت‌ها و پست‌های مختلف موسسات حقوقی، موسسه‌های زبان، پذیرش دانشجو و روش‌های اخذ اقامت و... رو به رو بشیم که روز به روز مثل قارچ دارند زیاد میشن و کارشون بیشتر دلالی کنی و تیغ‌زنی به حساب میاد تا اینکه بخوان گره‌ای از کار کسی باز کنند.
بالاتر اشاره کردم دلم نمی‌خواد حرف انگیزشی بزنم ولی این روزها بیشتر از هر لحظه دیگه‌ای نوعی عدم اطمینان و خودناباوری تو همه جا می‌بینم که همین باعث میشه بیشتر از همیشه افراد میل به مهاجرت داشته باشند و زندگی و امید و آرزوهاشون رو جایی جز اینجایی که هستند ببینند.

من خودم تو اوج روزهایی که اینستاگرام فیلتر شد و اینترنت رو قطع می‌کردند داشتم برای بیزنس آنلاین جدیدم آماده می‌شدم و تصمیم داشتم فقط و فقط تمرکزم رو بذارم برای رفتن و هیچ هدفی جز این رو نداشته باشم یک‌سال گذشت و بیزنس من جسته و گریخته خدا رو شکر کمی پا گرفت و همچنان من الویت اولم رفتن نیست چون بیشتر از همیشه به این نکته شخصی پی بردم قبل از اینکه مکانم رو عوض کنم باید چیزی رو درون خودم و ذهنم به وجود بیارم و عوض کنم اونم اینه که من نوعی هرجایی از هر نقطه این کره خاکی که باشم موفق میشم و با ساختن چنین باور و ایدیولوژی قدرتمند می‌تونم با خیال راحت هر کشوری که میخوام برم و کارم رو شروع کنم هرچند که ممکنه از نظر و نگاه دیگران ایده‌آل گرایانه به نظر برسه ولی این چیزی که قلبا بهش رسیدم و باعث میشه حس خوبی ازش بگیرم.

امیدوارم این سیل عظیمی که برای مهاجرت راه افتاده داخلش افرادی هم حضور داشته باشند که فقط کمی قبل از رفتن تو این پروسه رقابتی به تمام زوایای مهاجرت خودشون نگاهی بندازند و کامل بررسیش کنند و به گروه بزرگ جوگیرهایی ملحق نشن که بهشون فقط میخوان این نکته رو القا کنند که رفیق اگه مهاجرت نکنی باختی!


مهاجرتسفرناامیدیایرانزبان
آیدی تلگرام: behzadhashemi@
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید