درست زمانی که به فکر افتادم تا نوشتن مطلب و پرداختن به موضوعاتی که برای شخص خودم جذاب هست و در زندگی روزمره به شدت با اون ها سر و کار دارم بپردازم، به این فکر می کردم که با چه موضوعی شروع کنم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که چه مطلبی مهم تر از اهمیت جزئیات!
این موضوع اون قدر مهم هست که بشه اون رو به عنوان اولین مطلب یا موضوع یا حتی اولین چیزی که در برخورد با مسائل مختلف به ذهن میرسه انتخاب کرد.
برای نشان دادن اهمیت توجه و پرداختن به جزئیات اجازه بدید مثالی بزنم. کمپانی اپل به عنوان یکی از ارزشمند ترین کمپانی های دنیا به پای توجه به همین جزئیات تبدیل به اپل شده است. شاید همه این موضوع رو بدونیم که از لحاظ فناوری و نیروی متخصص تفاوت چندانی میان گوگل، مایکروسافت و فیسبوک با اپل وجود نداره یا حتی شاید در بعضی از میادین رقابتی این کمپانی از سایر رقبا عقب تر باشد اما همین توجه بی چون و چرا این کمپانی به جزئیاتی که میراث جابز هست، اپل رو با چندین میلیارد دلار اختلاف نسبت به رقیب دوم ارزشمند تر کرده.
جایگاه و اولویت میزان توجه به جزئیات در مسائل مختلف قطعا متفاوت خواهد بود. توجه به جزئیات در تولید محصولی مانند گوشی هوشمند با پختن نان یکسان نیست. در هر مسئله باید نقطه بهینه اون رو پیدا کرد. کم بودن اولویت میزان توجه به جزئیات در تولید یک محصول شما رو از تولید بهترین و با کیفیت ترین نسخه از محصول دور می کنه و از طرفی پرداختن بیش از حد به جزئیات می تواند عامل ایجاد ترس باشه تا مبادا زیاد بودن جزئیات مانع تولید بهترین نسخه از محصول بشه. به عنوان مثال زمانی که یک استارتاپ می خواد محصولی را تولید و به بازار ارائه کنه اگه همون میزان توجهی که اپل در ساخت یک محصول به جزئیات داره رو در ساخت محصول لحاظ کنه با احتمال خیلی بالایی شکست خواهد خورد.
به نظرم تفاوتی نداره اگر شما یک شرکت کوچک هستید یا بزرگ. چیزی که موفقیت یا شکست شما رو در نهایت رقم میزنه، کارمند های شماست و این که این افراد از چه مهارت هایی برخوردار هستند. یکی از این مهارت ها و صفات Detail Oriented هست. همون طور که از معنی لغوی پیداست افرادی هستند که به جزئیات در مسائل توجه بسیاری دارن و اونها رو تا انتها دنبال می کنن. حتی اگهی استخدام بعضی از شرکت ها و سازمان ها رو که بررسی می کردم دارا بودن این صفت جزء شرایط استخدام بود. عادت اکثر ما این هست که تا مفاهیم و کلیات یک موضوع رو یاد گرفتیم دیگه سراغ جزئیات نمیریم در حالی که برای یادگیری عمیق و درک کامل نیاز هست تا تمام بخش های مختلف و احتمالات رو جزء به جزء بررسی و تحلیل کنیم و روابط بین بخش های مختلف رو پیدا و جزئیات رو تا انتها دنبال کنیم.
به عنوان مثال به جزئیات مسئله ای مثل رانندگی دقت کنید. منظورم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی نیست بلکه جزئیاتی مثل نحوه دست گرفتن فرمان، دنده عوض کردن و میزان استفاده از ترمز و ... هست. شخصی که در ذهن ما به عنوان راننده خوب تلقی میشه فردی هست که دست فرمان خوبی داره تا فردی که طوری رانندگی می کنه که به موتور فشار وارد نشه و یا مصرف سوخت کاهش پیدا کنه.
همیشه تفاوت حرفه ای ها از نقطه ای شروع میشه که معمولا از آنها انتظار نداریم ولی اونها کار خودشون رو با دقت بالایی انجام میدن. این افراد اگر کارمند باشن بعد از مدت کوتاهی از سقف سازمان خود عبور کرده و به سازمان ها و مجموعه های دیگه با درآمد و جایگاه بالاتر منتقل میشن و یا سازمان و شرکت خودشون رو گسترش میدن و بزرگ تر میکنن. اگر هم محصولی رو عرضه می کنن سهم بازار خودشون رو افزایش میدن و یا به قیمت بالاتری کوچ می کنن.
توجه به جزئیات احتمال اشتباه و کاهش اعتبار حرفه ای رو کمتر میکنه و توجه بیشتر به جزئیات و پرداختن به اونها مانع دوباره کاری میشه. اما تنها زمانی میتونیم در خروجی عملکرد خود در کلیات و جزئیات با دقت عمل کنیم که توجه به جزئیات به شکل یک مدل ذهنی درون ما نهادینه شده باشه و ذهن ما برای کشف کردن و پرداختن به جزئیات آماده باشه.
توانایی توجه به جزئیات نیاز به داشتن چندین مهارت و تقویت اونهاست که چند مورد رو به طور خلاصه اینجا می نویسم:
1- سازماندهی تسک ها و کارها: این موضوع یکی از مهم ترین مهارت های لازم هست. یکی از کارهایی که میتونین در راستای بهبود این مهارت انجام بدید تهیه چک لیست از موارد ضروری و جزئی هست تا اونها رو فراموش نکنین. همینطور یادداشت کردن نکته های مفید برای یک جلسه کاری و مرور کردن اونها در دقایق قبل از شروع جلسه میتونه مفید باشه و ذهن و فکر شما رو در جهت بحث جلسه قرار میده و حتی میتونه به تولید ایده و طرح مسئله و راه حل های جدید کمک کنه و جزئیات دقیق تر و موشکافانه تر بررسی میشن.
2- مدیریت زمان: یکی از مسائلی که معمولا از اون غافلیم خرده زمان های خالی در طول روز هست که میتونیم با تکنینک هایی مثل زمانبندی تسک ها و فعالیت ها، پومودورو و ... اونها رو کاهش بدیم.
3- تفکر تحلیلی: این نوع تفکر به ما کمک میکنه تا همه ابعاد و جنبه های مختلف یک مسئله رو ببینیم و همین موضوع باعث میشه حتی از جزئیات به ظاهر کم اهمیت هم غافل نشیم.
4- مهارت گوش دادن فعال: این مهارت تنها به شنیدن محدود نمیشه و نیازمند توجه و فهم صحبت طرف مقابل، واکنش نشون دادن به حرف های او و در عین حال قطع نکردن صحبت او نیز هست.
5- حذف عوامل حواس پرتی: با حذف عواملی که باعث حواس پرتی شما میشه تمرکز شما در کارها افزایش پیدا میکنه و احتمالا جزئیات کوچک رو هم از قلم نمی اندازید.
6- زمان استراحت روزانه: اگر در تمام طول روز به کار و فعالیت مشغول باشین ذهن بهره وری کمتری خواهد داشت که در این حالت بدن انسان تمایل کمتری به صرف انرژی داره و از اونجا که توجه به جزئیات نیازمند صرف انرژی زیادی هست عملا ذهن ما به صورت پیشفرض بسیاری از جزئیات رو حذف میکنه.