در زندگی مشترک چالش های مختلفی وجود دارد که ممکن است باعث ایجاد اختلاف و درگیری های ریز و درشت بین زوجین شود. گاه این درگیری ها تا جایی پیش می رود که همراهی زن و مرد را در کنار هم، در زندگی مشترک، کمرنگ می کند و حتی پیامدهای ناگواری را به بار می آورد. یکی از این پیامدهای اشتباه، خیانت مرد و زن نسبت به یکدیگر است.
خیانت زن و مرد نسبت به هم، یک عمل و یک رفتار غیر انسانی و فاسد بوده که نه تنها پایه های زندگی مشترکشان را ویران می کند، بلکه زمینه ساز ایجاد مشکل در زندگی های وابسته و مرتبط به زندگی آن ها نیز می گردد.
فردی که خیانت می کند، در ابتدا به خود و سپس به شخص مقابلش در زندگی مشترک خیانت کرده است. چرا که هرخیانتی در وهله اول، خیانت به نفس و وجدان و روح آدمی است.
زن ها به شکل بسیار قوی، هسته و نگهدارنده مرکز زندگی مشترک می باشند و با از خود گذشتگی ها و وفاداری ها، همیشه نماد انسجام و پایداری زندگی بوده اند. اما متاسفانه زنانی هم هستند که در پی مشکلات و ناسازگاری های زندگی مشترک، با طرز فکر اشتباه و اعمال نادرست، زندگی را به کام خود و همسرشان تلخ کرده و آن را ویران می سازند. خیانت زنان به همسرشان، درست مانند خیانت مرد به زن، امری تلخ و زننده است که از عوامل اصلی و مهم طلاق به شمار می آید.
گاهی زن برای توجیه اشتباه خود، مرد را مقصر می داند و با گفتن جمله هایی نظیر"به من توجه نمی شد، نیازهای من برطرف نمی شد، همسرم را دوست نداشتم، او کنار من حضوری نداشت" و جمله هایی نظیر این، قصد درست نشان دادن عمل خود را دارد. البته بعضی ها هم هیچ توضیحی ندارند و فقط برای پاسخ دادن به خواهش های پوچ نفسانی، خیانت کرده اند.
خیانت چه از سوی زن و چه از سوی مرد صورت گیرد، بسیار غلط و اشتباه بوده و علاوه بر ویرانی زندگی مشترک، زندگی فرزندان را نیز تحت تاثیر جدی قرار می دهد. اگر افراد برای توجیه خیانت خود، هزار و یک دلیل هم داشته باشند، قطعا پذیرفته نیست. آن ها باید با صحبت با یکدیگر مشکلاتشان را حل کنند و اگر به هیچ عنوان قابل حل نبود، قصد جدایی از یکدیگر را کنند. چرا که خیانت عملی خلاف باورها و عواطف انسانی است. و مشکلاتی که به بار می آورد، بسیار بیشتر از جدایی و طلاق می باشد. شخصی که به او خیانت می شود، به سختی می تواند به افراد دیگر اعتماد کند.
معمولا خود شخصی هم که مرتکب خیانت شده است، بعد از مدتی دچار افسردگی و پشیمانی می شود. چرا که پس از مدتی متوجه پوچی و بی سرانجامی عمل خود می گردد.