
+ خالد! پسرجان!! یکم سر اون قنداق AK-47 رو بگیر اون طرف تر! سه نفر اینجاییم. پشه اینجا بخواد دست از پا خطا کنه، سه روز بعد روز سومش عه!
- از سنگ صدا در اومد و از این رافضی نه! حق با توعه...
خودمم خسته شدم! خیمه شب بازی این حسین شدیما!!
از دو روز پیش که اسم اون ایرانی های سخیف را مُقُر نمیاد، زبونش رو به زهر هلاهل تر نکردیم! چه برسه به آب!
- تمیم! تمیم؟! با تواَم...
ما رو بگو با کیا اومدیم اسیر داری!! اون بطری پر شالِت رو بده یک ذره به این بدبخت بدم!
+ مثل اینکه این بلند بشو نیست؛ برو خودت بردار..
- پس تو یه لحظه حواست به این باشه!
حالا به هر ترتیبی که بود، عکسی از این دوئل انسانیت و جنگ درز کرده و شده است این عکس:
یک رسانه صرف نظر از پولهایی که با آن شارژ میشود و البته دروازهبانی خبری که انجام میدهد، چارچوب و بیسلاین فکری ای دارد که برایش نمیصرفد بیاید خارج از آن حرف بزند و خبر به مردم برساند؛ حال میخواهد این BBC و VOA باشد یا ۲۰:۳۰ و اخبار ساعت ۱۴!!
از سویی به نظر شخص بنده که حداقل برای اینجانب محترم است و انشاءالله معتبر هم باشد، مغز انسان برای صرف انرژی کمتر و بقای بیشتر (خلاصه اینکه دیرتر گیماُور شود)، دوست دارد مسائل و اتفاقات را در زمینه ها و ابعاد مختلف، صفر یا صدی ببیند و آنها را هم در همین قالب، کتگوریزه کند! اما چیزی که در خارج از این گوی چرب( مغز را میگویم) روی میدهد، چیزی فرای اینهاست!
مسائل و اتفاقات در زمینه ها و ابعاد مختلف صفر تا صدی اند نه صفر یا صدی! فرق هست بین این و آن!!
حال میتواند ۳۰ باشد یا ۸۰ ، اینش دیگر به علت بررسی و آنالیز نیاز دارد...
رسانه ها، امروز( البته این امروز، از چند سال قبل شروع شده است) نه فقط ناقل و گزارشگر رویدادها بلکه شکلدهنده افکار عمومی اند!
اینکه آیا این شکل دهی با عدالت بوده یا خیر، به همان غرضورزی ای برمیگردد که بالاتر عرض کردم خدمتتان...
اگر بخواهیم منطقی باشیم قاعدتاً رسانه نمیآید بوق و کرنا کند که من اخبار جهتدار به خورد شما میدهم!
متاسفانه یا خوشبختانه (اظهار خوشبختی از این بابت که همین امر، زمینه رشد خیلی ها را فراهم کرده...) رسانه به خاطر همان چارچوب ها، چارچوبی شده و بیش از اینکه آینه باشد، قاب عکسی زرق و برق دار است!!
قابی که درخت خشکیده ای را نشانم میدهد اما رود جاری بغل دستش را خیر!
علی الظاهر و به روی کاغذ هم دروغی به مخاطب و بیننده که من و شما باشیم نمیگویند!
اصلاً آقا بیایید فرض بگیرید که دروغ میگویند و نشر اکاذیب میکنند!
یک دروغگوی برای اینکه حرف هایش باورپذیر جلوه کند، مجبور است حرفهای راست و درست هم لا به لای صحبتهایش بگوید و گرنه که کسی او را باور نخواهد کرد!
حتی چه بسا بیشتر از یک راستگو هم راست بگوید...
بگذارید ادامه کار را اینطور برایتان بگویم:
در این جهان که رسانه ها بیش از هر زمان دیگری بر ادراک ما از واقعیت اثر میگذارند، پرسش از عدالت رسانه، یک پرسش تشریفاتی یا سرسری نیست!
بلکه یک نیاز حیاتی برای زیستن در جهانی آگاهانه است
عدالت در رسانه، یعنی همه چیز را همانطور که هست ببینی، نه آنطور که برایت نشان داده اند!
چندبار شده است که فلان سکانس یک حادثه را دیدی که باید میدیدی؟ چند مرتبه پیش آمده بین روایات و سناریوهای متفاوت، آن خطی را شنیدی که قرار بوده باورش کنی؟
این یعنی: بازنویسی واقعیت
این عدالت زبان بسته ابعادی برای خود دارد: عدالت در دسترسی، عدالت در زبان، عدالت در تصویر و عدالت در روایت...
البته که باز و برانداز کردن اینها الان نمیگنجد و از حوصله ما و شما خارج است! بماند برای بعد...
کلام آخر آنکه شاید نتوان در یک مقاله یا نشریه، عدالت را تمام و کمال گفت و رد شد! قطعا نمیشود! اما میشود یک شروع بود...
حتی یک خط اگر عادل باشد، تاثیرش بیش از هزار سطر جانبدارانه خواهد بود...
✍🏻دانیال طاهریان، ترم ۶ علوم آزمایشگاهی
نشربه دانشجویی مسیر🌱
| @masir_mazums |✍🏻